فایده های فراوانی در قبال دشمن شناسی درست، نصیب هر شخص یا ملتی می گردد. در سیره امام علی(ع) به وفور موارد ذیل دیده می شود و امام اکثراً این مسائل را به یاران خویش گوشزد می نمودند. در اینجا به مواردی از آنها اشاره می کنیم:
1.کشف توطئه و تاکتیک های دشمن
2. تشخیص حق و باطل
3. آمادگی برای سرکوبی تحرکات دشمن
4. عدم غافلگیر شدن و بستن راه نفوذ دشمن
5. در مواقع بحرانی، تصمیم درست اتخاذ کردن
6. عدم اهمال کاری و کوچک شمردن دشمن
7. کشف نقاط ضعف و قوت خود و دشمن
8. بیداری و هوشمندی و آینده نگری در برابر دشمن
9. استقامت و صبر در مسیر حق
10. تحت تأثیر اکاذيب، شایعات، افتراء، تحریف و تهمت دشمن واقع نشدن
11.پیروزی، اتحاد و همدلی در برابر دشمن
12. برخورد فعالانه با دشمن نه برخورد منفعلانه
13. مدیریت حوادث و استفاده بهینه از امکانات و استعدادها
14. عدم همكاري با دشمن
15. معرفي و پرده برداشتن از چهره دشمن.
برای مطالعه و تحقیق بیشتر ،منابع ذیل پیشنهاد می شود:
1.جاذبه و دافعه علي (ع): استاد شهيد مرتضي مطهري
2.دشمن شناسی از دیدگاه قرآن؛ رحمت جعفری و حسن دهشیری
3.دشمن شناسی؛ سیدرضا تقوی دامغانی
اهداف وهابیت در مبارزه با عزای حسینی
عزاداری برای سیدالشهداء علیه السلام در حقیقت اظهار محبت به خاندان پیامبر صلی الله علیه وآله است که قرآن، مودّت آنها را واجب کرده است
(شورا/ 23) » «قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى
وهابیت خشک مغز چون در مقابل عقلانیت و منطق شیعه ناکام مانده و خود را در معرض نابودی و خطر می بیند، با دلارهای سعودی و حمایت دستگاه جاسوسی خبیث انگلیس، آمریکا و رژیم صهیونیستی تلاش های دامنهداری را برای به انحراف کشیدن و ایجاد بنبست در معارف اسلامی، شیعی به ویژه عزاداری امام حسین علیه السلام انجام داده است؛ چرا که فهمیده اند نهضت عاشورا و قیام امام حسین علیه السلام رمز ماندگاری و حیات اسلام ناب و مخالف اسلام اموی و آمریکایی آنان است؛ البته شیعه توانسته با قدرت فرهنگ عاشورایی، آنها را به ذلت واقعی و انزوا بکشاند.
وهابیت در رابطه با شیعه ستیزی و مقابله با نهضت حسینی از روش های مختلفی وارد شده و هزینههای گزافی نیز در این راه صرف کرده است؛ راه اندازی شبکه های مختلف ماهواره ای و ساخت سریال ها و فیلم های مختلف با انگیزه شبهه پراکنی در حقانیت شیعه و نهضت ابا عبدالله علیه السلام همه در این مسیر بوده است. آنها فهمیده اند که نهضت عاشورا و قیام امام حسین علیه السلام رمز ماندگاری و حیات دین اسلام است.
عزاداری برای امام علیه السلام نقش مهمی در زنده نگاه داشتن عاشورا دارد و همان طوری که امام خمینی(ره) فرمود” محرّم و صفر است كه اسلام را نگه داشته است"(صحيفه نور، ج15، ص: 330)؛ بنابراین شیعه توانسته در طول اعصار و قرون مختلف در سایه برگزاری مراسم عزاداری سیدالشهدا علیه السلام عزت خود را حفظ و توطئه های دشمنان را خنثی کند؛ در حقیقت عزاداری برای سرور و سالار شهیدان، احیای شعارهای و آرمان های حسینی است و روح و حیات جدیدی درکالبد شیعه می دمد.
برپایی عزای حسینی چه تاثیری در کمرنگ شدن آثار تبلیغی وهابیت دارد ؟
کسانی که ساز مخالفت با نهضت حسینی را دارند در حقیقت مخالف اسلام راستین هستند و با ساختن فرقه های منحرف و عرفان های کاذب به دنبال تضعیف و نابودی اسلام ناب هستند، اما تحقیقات نشان می دهد که به برکت عزاداری امام حسین علیه السلام و بازگویی حقایق نهضت حسینی برای مردم، وهابیت و مسیحیت تبشیری و دیگر فرقه های ساختگی در انزوا قرار میگیرند.
* عزاداری برای امام حسین علیه السلام چه نتایج و آثاری دارد؟
عزاداری برای امام حسین علیه السلام به معنای رویارویی با مفاسدی است که در زمان امام علیه السلام نیز وجود داشته است؛ یکی از علل قیام سیدالشهدا مبارزه با مفاسد اجتماعی بود. از جمله این علل می توان به عنصر امر به معروف و نهی از منکر اشاره کرد؛ در سایه این عزاداری ها با مفاسد اجتماعی به شیوه فرهنگی مبارزه می شود و جامعه شیعی در سایه این عزاداری ها اصلاح و از حالت انفعالی خارج می شود؛ چرا که شیعه هیچ گاه در مقابل ظلم تسلیم نمی شود، لذا استعماری که امپراتوری عثمانی را شکست داد و بلاد مسلمین را تکه تکه کرد، تنها در مقابل شیعه احساس خطر کرد؛ استعمار فهمید دلیل شکست ناپذیر بودن شیعه، جریان عاشورا است، لذا از بین بردن این جریان در دستور کار آنان قرار رفت و برای مبارزه با دو جریان مهدویت و نهضت عاشورا برنامه ریزی کردند.
*شیعه در سایه عزاداری ها چه درسی از نهضت حسینی فرا می گیرد ؟
شیعه درس های فراوانی از نهضت حسینی فرا گرفته است که به برخی از آنها اشاره می کنم
درس تکلیف گرایی
تکلیف گرایی شیعه درسی است که از نهضت عاشورا فرا گرفته، لذا هیچ گاه در مقابل ظلم و تفکر استعمارگران ساکت و منفعل نخواهد بود و این درس در سایه برپایی خیمه های عزای حسینی همیشه به شیعه منتقل می شود .
آشنایی با سبک زندگی اهل بیت علیهم السلام
با برگزاری عزاداری ها سیره و سبک زندگی اهل بیت عصمت و طهارت در منابر مطرح می شود و منجر به اصلاح رفتار ها و هنجار های اجتماعی می گردد و مردم سمت کارهای خوب و خیر سوق می دهد؛ این امور در اصلاح اجتماعی شیعه تاثیر بسزایی دارد.
انسجام اجتماعی
انسجام اجتماعی درس دیگری از این عزاداری هاست و به برکت این انسجام، شیعه می تواند با همه تحریم ها و و توطئه ها و انحرافات مقابله کند و راهکارهایی را برای برون رفت از بحران ها پیدا کند؛ چرا که جامعه متحد به هر سو حرکت کند، پیروز است .
چنانچه در 9 دی سال 88 که فتنه و آشوب بالا گرفته بود با انسجام امت اسلامی فتنه ها از بین رفت؛ بنابراین دشمن به خوبی از دستاوردهای عزاداری اطلاع دارد و لذا نوک پیکان خود را متوجه این کانون کرده است .
* وهابیت در مبارزه با نهضت حسینی به دنبال چیست و چرا استکبار از آنان حمایت می کند ؟
وهابیت در رسانه های تبلیغی با پول نفت مسلمانان، علیه اسلام، پیامبرصلی الله علیه وآله و اهل بیت بودجه های کلانی مصرف می کنند؛ در حالی که در سراسر دنیا مسلمانان وضع مادی خوبی ندارند. الان کشور هایی مانند قطر و عربستان میلیاردها دلار پول علیه اسلام ناب و اهل بیت علیهم السلام هزینه می کنند . همه این دشمنی ها به خاطر ترس از دستاورد هایی است که شیعه در اثر این عزاداری ها بدست آورده است . استکبار با وهابیت مشکلی ندارد و از آنان حمایت می کند؛ چرا که اسلام وهابیت اسلام اموی واسلام آمریکایی است.
اندیشه وهابیت که برگرفته از تفکر امویان می باشد، همان اسلام آمریکایی است. لذا اسلامی که آنها تبلیغ می کنند با اسلام آمریکایی یکی است، آنها اهداف آمریکا و صهیونیست را تبلیغ می کنند و در عین حال خود را پیرو پیامبرصلی الله علیه وآله و کفیل امت اسلامی و خادم الحرمین می دانند! آمریکا با این اسلام مشکلی ندارد، بلکه با اسلامی می جنگد که پیرو امام حسین علیه السلام است.
* وهابیت از چه ابزاری برای مقابله با عزاداری سیدالشهداء(ع) استفاده میکند ؟
امروزه وهابیت با استفاده از صدها شبکه ماهوراه ای، شبهات زیادی درباره عزاداری به ویژه عزای حسینی در جهان منتشر می کند و فیلمهای متعددی در این راستا می سازد و می گویند عزاداری بدعت است! هدف آنان از القاء این شبهات، قطع کردن رابطه عاطفی شیعه با نهضت امام حسین علیه السلام است. مردم در سایه عزاداری سیدالشهدا با احساس و حماسه و شور پای آرمان های خود می ایستند؛ وهابیت مخالف اشک و سینه زنی و عزاداری است آنها می خواهند گریه را از شیعه بگیرند و در این راستا حرفهایی را القاء می کنند که این احساسات را از بین ببرند. مثلا می گویند ” اصلا علی اصغری و رقیه ای در کربلا وجود نداشته است” !
یا می گویند: پیامبر عزاداری نکرد و عزاداری بدعت است و به چند روایت ضعیف هم استناد می کنند. اتفاقا این روایات هم در دوره ای جعل شد است تا شیعه برای امام حسین علیه السلام عزاداری نکند؛ چرا که بعد از قیام امام حسین علیه السلام همه قیام ها علیه دستگاه اموی بر گرفته از قیام امام حسین علیه السلام بود.
وهابیت امثال این شبهات را مطرح کردند تا مسائل عاطفی را از اسلام و تشیع بگیرند. ابتدا از مسائل جزیی شروع می کنند و تک تک را زیر سئوال می برند و نهایتا می گویند” اصلا نهضت عاشورایی نبوده است"!!!؛ می خواهند با قطع احساسات عزاداری را زیر سئوال ببرند و انکار کنند.
وهابيت در طول تاريخ همواره نسبت به قيام امام حسين علیه السلام و عزاداری حسینی شبهاتي مطرح کرده که يكي از آنها بدعت شمردن عزاداري سرور و سالار شهیدان است. در اين زمينه ابن تيميه نظريه پرداز وهابيت چنين مي گويد"1 ـ ومن حماقتهم إقامه المأتم والنياحه على من قد قتل من سنين عديده از حماقتهاي شيعيان برپايي مجلس ماتم و نوحه بر كسي است كه سالها پيش كشته شده.«منهاج السنه النبويه، ابن تيميه، ج 1، ص 52.»؛ 2 ـ وصار الشيطان بسبب قتل الحسين رضي الله عنه يحدث للناس بدعتين، بدعه الحزن والبكاء والنوح يوم عاشوراء… وبدعه السرور والفرح. شيطان به واسطه كشته شدن حسين [عليه السلام] براي مردم دو بدعت ايجاد كرده است: 1. بدعت گريه و ناله و حزن در روز عاشوراء… 2. بدعت شادي و سرور.«منهاج السنه، ابن تيميه، ج 4، ص 334 تا 553.»و نيز شبيه به آنچه كه ابن تيميه گفته است را در متن زير مييابيد:3 ـ الروافض لما ابتدعوا إقامه المأتم وإظهار الحزن يوم عاشوراء لكون الحسين قتل فيه…و چون روافض (شيعيان) برگزاري ماتم و اظهار حزن و اندوه در روز عاشوراء را به خاطر كشته شدن حسين در اين روز بدعت نهادند…«حاشيه رد المحتار ابن عابدين، ج 2، ص 599. »”
این مطالب از کتاب ابن تیمیه نقل شده است؛ آن موقع امویان این مطالب را جعل کردند تا عزت شیعه را خاموش کنند قبل از وی، معاویه هم علیه فضائل امیرالمومنین علیه السلام با تمام توان حرکت کرد و اینک وهابیت و تفکر سلفی در این مسیر حرکت میکنند.
عناصر تأثیرگذار در حیات تشیع
اگر نگاهی به سیره ائمه معصومین علیهم السلام داشته باشیم جایگاه عزاداری برای امام حسین علیه السلام در سیره و زندگی ایشان به خوبی مشهود است؛ در عزاداری فوائدی است که برای انسجام و حیات جامعه شیعه لازم است؛ دو عنصر در حیات شیعه نقش اساسی دارد. نخست مهدویت که امید به آینده در پرتو همین شعار است و دوم عنصر ولایت.
سلفی ها می گویند “اگر امام حسین علیه السلام را از میان برداریم، امامت را از میان بر داشته ایم” .
علمای منصف اهل سنت این تفکر سلفی ها را قبول ندارند، الان در کردستان شافعی مذهبانی هستند که در عزاداری ها شرکت می کنند، مسیحیان در اروپا برای امام حسین علیه السلام عزاداری می کنند.
از دیگر اهداف مهم وهابیت در مبارزه با عزاداری حسینی قطع رابطه مردم با روحانیت راستین است. اگر این ارتباط قطع شود، مردم به دنبال فرقه های انحرافی و عرفان های کاذب به راه می افتند و انحرافات بسیاری به وجود می آید، لذا علمای شیعه به اقامه عزاداری اباعبدالله الحسین علیه السلام تأکید می کنند؛ زیرا عزاداری برای امام حسین علیه السلام ضامن بقای اسلام است و وهابیت با این مسئله مخالفت می کند .
بزرگانی مانند مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری، خودش روضه و نوحه می خواند و جلوی دسته عزا حرکت می کرد؛ حضور علما و روحانیون در عزاداری سیدالشهدا پاسخ محکمی به شبهات وهابیت است؛ چون مراجع و علما مورد اعتماد مردم هستند؛ مهمترین تمرکز وهابیت، قطع رابطه عاطفی و احساسی مردم با علما و نهضت عاشورا است و با حضور علما و بزرگان در مراسم روضه امام حسین، توطئه های وهابیت خنثی می شود.
نویسنده:احسان صابری
عزاداری و بزرگداشت یاد و نام امام حسین (ع)، در روایات فراوانی تاکید شده است، چنانکه در منابع آمده که انبیاء از آدم تا خاتم برای او گریه کرده اند و یا ثواب زیارت آن حضرت معادل با نود حج و نود عمره شمرده شده است، این در حالی که سایر ائمه و انبیاء (ص) نیز در راه خدا جهاد کرده و شهید شدند. این همه تاکید بر اقامه عزاداری برای سیدالشهداء (ع) برای چه بوده و امام حسین (ع) چه ویژگی داشت، که در تکریم مقام وی، این همه روایات وارد شده است؟
برای یافتن علت این همه توجه، باید به گفتار معصومین (ع) و سخنان امام حسین (ع) مراجعه کرد. البته، با مراجعه به کلمات امام حسین (ع) و با تکیه بر برخی روایات و آیات، دلیل این امر روشن می شود. حضرت امام حسین(ع)، هنگام خروج از مدینه، علت حرکت و قیام خود را چنین بیان کردند: « من نه از روی خودخواهی و یا برای خوشگذرانی و نه برای فساد و ستمگری از شهر خود بیرون آمدم، بلکه هدف من از این سفر، امر به معروف و نهی از منکر و خواسته ام از این حرکت، اصلاح مفاسد امت و احیای سنت و قانون جدم، رسول خدا(ص) و راه و رسم پدرم است.» در واقع، امام (ع) در این سخن، محور حرکت و قیامش، را امر به معروف و نهی از منکر می داند.
*مگر امر به معروف و نهی از منکر چه جایگاهی دارد، که این عامل اصلی در قیام آن حضرت، به شمار می آید؟
**اگر ما به آیات قرآن و برخی روایات مراجعه کنیم، جایگاه امر به معروف و نهی از منکر مشخص می شود؛ در برخی از آیات قرآن، خدای بزرگ امت اسلامی را به خاطرانجام امر به معروف و نهی از منکر، تکریم کرده است. چنان که در آیه 110 سوره آل عمران، خدای متعال می فرماید: « شما بهترین امتی هستید که برای مردم ظاهر گزیده شده اید. به خوبی ها فرمان می دهید و از بدی ها و زشتی ها، نهی می کنید». وقتی سراغ روایات نیز می رویم، همین مضمون، با تعابیر گوناگون وارد شده است. این مطلب با مقایسه دو سخن امیرمومنان مشخص می گردد. امیرمومنان (ع) در تعبیری در نهج البلاغه، جهاد را در میان آموزه های دین، به قله ای بلند در میان قله های دیگر تشبیه می کند و می فرماید: «جهاد در راه خدا قله کوهسار اسلام است»؛ یعنی اگر سایر احکام ، همانند قله هائی باشند، جهاد قله بلند آنها است. بنابراین جایگاه جهاد را به قله بلند تشبیه می کند و در واقع برجسته ترین، جایگاه در میان آموزه های دین دارد، چنان که اولین قطره خون مجاهد شهید در راه خدا، باعث آمرزش او می شود که این نشان دهنده اهمیت موضوع جهاد است.
از طرف دیگر، همین امام همام وقتی درباره امر به معروف و نهی از منکر سخن می گوید، تمام کارهای نیک و اعمال صالح را در مقایسه با امر به معروف و نهی از منکر، همانند یک قطره ای در برابر اقیانوس بی کران می داند و می فرماید: «همه کارهای نیک و جهاد در راه خدا برابر امر به معروف و نهی از منکر، چون دمیدنی است به دریای پر موج پهناور» در این عبارت حضرت امیر (ع)، حتی جهاد و تمام کارهای نیک را بدین گونه معرفی می کند. بنابراین می بینیم که امر به معروف و نهی از منکر، چقدر عظمت دارد و آثار فراوانی نیز برای آن ذکر شده است، چنان که امام باقر (ع) درباره آثار آن، می فرمایند:« امربه معروف ونهی ازمنکر، راه انبیاء و روش صالحان است، فریضه بزرگی است که فرائض دیگر به وسیله آن اقامه می شود وراه و روش انسان را مصون ازخطا وکسب وکار اورا حلال می کند، ستمها را جبران و زمین را آباد می سازد، به وسیله این فریضه از دشمنان، عدالت وانصاف خواسته می شود وهمه امور استوار ودر مسیر درست قرار گیرد». از این توضیحات، موضوع امر به معروف و نهی از منکر، اساسی ترین عامل برای اسلامی کردن جامعه و مبارزه با همه مفاسد در همه ابعاد حتی با حکومت فاسد و اقشار مختلف جامعه شناخته می شود. اگر جامعه اسلامی بخواهد احکام اسلامی را در همه زمینه ها اجرائی کند، اساسی ترین عامل آن، امر به معروف و نهی از منکر با مراتب آن است که مرتبه نهایی آن، تشکیل حکومت اسلامی است. سید الشهداء، طبق فرموده خودش، به این فریضه عمل کرد و تمام هستی خود اعم از کودکان و جوانان و اهل بیت و اموالش را، برای انجام این فریضه بزرگ الهی، فدا کرد تا بتواند از این طریق به اسلامی جامعه که توسط خاندان معاویه، رو به نابودی می رفت، حیات دوباره بخشد و مسلمانان را به وظایف اساسی خودشان بازگرداند.
بنابراین کسی که با این شیوه و هدف، به اسلام حیات مجدد بخشید، یاد و بزرگداشت او و یاد راه او، در واقع حیات بخش آموزه های دینی در تمام ابعادش خواهد بود، به همین جهت فضائل و ثواب زیادی در عزاداری و زیارت آن حضرت در نظر گرفته شده، تا با بزرگداشت او، برای همیشه دین باقی بماند و انبیاءهم به این نتیجه آگاهی داشتند و لذا پیشاپیش از او یاد کردند.
منبع :باشگاه اندیشه
پرسش:
ممكن است برخي معتقد باشند كه عزاداري براي كسي كه در 1400 سال پيش كشته شده است چه نفعي براي او يا ما دارد؟ اين عزاداري ها صرفا اتلاف عمر و اموال است و نفعي بر آن مترتب نيست؟
پاسخ:
در خصوص عزاداري براي امام حسين(ع) بايد گفت: عزاداري براي كساني كه از دنيا رفته اند امر منطقي و فطري است. سر گذشت اقوام گذشته نيز نشان مي دهد، اگر عزيزي- از خانواده اي و يا يكي از شخصيت هاي مهم از دنيا مي رفت، مدت ها مردم براي آنان عزاداري مي نمودند. البته شيوه عزاداري به حسب بافت فرهنگي تفاوت داشت. امروزه نيز همين فرهنگ وجود دارد. مردم براي عزيزان از دسته رفته و كشته شدند قهر مانان پاسداشت و مراسم مي گيرند تا ياد وخاطره فدا كاري آنان در تاريخ بماند و نسل هاي بعد از فداكاري آنان آگاه شوند. آيا اين طور نيست كه بزرگداشت برخي از بزرگان علمي مانند ابوعلي سينا، حافظ، سعدي و يا هر شخصيت خدمتگزار و مفيدي كه خدمت بزرگي به فرهنگ، تمدن، تاريخ و جامعه داشته نه تنها قدرداني از اين خدمت ها، بلكه تشويق نسل حاضر به الگو گيري از آنها مي باشد.
عزاداري براي امام حسين(ع) نيز امر منطقي و مبتني بر عقل و شرع مي باشد، زيرا عزاداري براي امام تجليل از فداكاري يك شخصيت جهاني است كه همه زندگي خود و خانواده اش را فداي دين، فرهنگ عزت و ظلم ستيزي نمود. تجليل از اين شخصيت، تجليل از همه خوبي ها است، افزون بر آن عزاداري براي امام حسين(ع) فوايد و آثاري دارد كه به خاطر آن به اين امر تاكيد شده است، چنانكه معصومان(ع) هم خود براي امام حسين(ع) عزاداري و هم ديگران را به اين امر سفارش مي كردند، لذا بايسته است فلسفه عزاداري مورد تجزيه و تحليل قرار گيرد.
عزاداري براي حضرت داراي آثار و فوايد فراواني است از جمله:
الف. محبت و دوستي
قرآن و روايات، دوستي خاندان رسول اكرم(ص) را لازم دانسته است. (1) دوستي لوازمي دارد. دوستدار صادق، كسي است كه شرط دوستي را - چنان كه بايد و شايد - به جا آورد. يكي از مهمترين لوازم دوستي، همدردي با دوستان در مواقع سوگ و اظهار سرور و شادي در شادي آنان است. از اين رو در احاديث، بر برپايي جشن و سرور در ايام شادي اهلبيت(ع) و ابراز حزن و اندوه در مواقع سوگ آنان، تأكيد شده است. حضرت علي(ع) ميفرمايد: شيعه و پيروان ما در شادي و حزن ما شريكند. دارايي و جان خويش را در راه ما بذل مي كنند، آنان از ما هستند و بازگشت شان به سوي ما است. (2) امام صادق(ع) نيز فرمود: شيعيان ما پارهاي از وجود ما هستند و از زيادي گل ما آفريده شدهاند؛ آن چه كه ما را بدحال يا خوش حال ميسازد، آنان را بدحال و خوش حال ميگرداند. (3)
بر اين اساس وظيفه عقلاني و شرعي، ايجاب ميكند كه در ايام عزاداري اهلبيت(ع)، حزن و اندوه خود را به “زبان حال” يعني با اشك، آه، ناله و زاري… مانند افراد غمزده اظهارنمايم. امام رضا(ع) به ريان بن شبيب، كه روز اول محرم به محضر حضرت شرفياب شد، فرمود: اي پسر شبيب! اگر بر مصيبتي گريه مي كني، بر حسين بن علي گريه كن، چون كه آن بزرگوار را همانند گوسفند سر بريدند و همراه او هيجده تن از اهل بيت او -كه در زمين همانندي نداشتند- به شهادت رسيدند. در حزن ما محزون و در شادي ما شاد باش. (4)
ب. انسانسازي:
از آن جا كه در فرهنگ شيعي، عزاداري بايد از سر معرفت و شناخت باشد؛ همدردي با آن عزيزان، در واقع يادآوري فضايل، مناقب و آرمانهاي آنان است. بدين شكل، آدمي را به سمت الگوپذيري از آنان سوق ميدهد. فردي كه با معرفت در مجالس عزاداري، شركت ميكند، شعور و شور و شناخت و عاطفه را درهم ميآميزد. در پرتو آن، انگيزهاي قوي در او پديدار مي گردد. هنگام خروج از مراسم عزاداري مانند محبي ميشود كه فعّال و شتابان به دنبال پياده كردن اوصاف محبوب در وجود خويشتن است.
ج. جامعه سازي:
هنگامي كه مجلس عزاداري، موجب انسانسازي گشت، تغيير دروني انسان به عرصه جامعه نيز كشيده ميشود. آدمي ميكوشد تا آرمانهاي اهلبيت(ع) را در جامعه حكم فرما كند. به بيان ديگر، عزاداري بر اهلبيت(ع) با يك واسطه زمينه را براي حفظ آرمانهاي آنان و پياده كردن آن ها فراهم ميسازد. به همين دليل ميتوان گفت: يكي از حكمتهاي عزاداري، ساختن جامعه بر اساس الگوي ارائه شده از سوي اسلام است.
د. انتقال دهنده فرهنگ شيعي به نسل بعد:
كسي نميتواند منكر اين حقيقت شود كه نسل جديد در سنين كودكي، در مجالس عزاداري با فرهنگ اهلبيت(ع) آشنا ميشوند. عزاداري و مجالس تعزيه، يكي از عناصر و عوامل برجستهاي است تا آموزههاي نظري و عملي امامان- به ويژه امام حسين(ع) - به نسلهاي آينده منتقل شود. مراسم عزاداري، به دليل قالب و محتوا، بهترين راه براي تعليم و تربيت نسل جديد و آشنايي آنان با گفتار و كردار اهلبيت(ع) است.
هـ. زنده نگه داشتن و ترويج دائمي مكتب:
احيا و زنده داشتن نهضت عاشورا موجب زنده نگه داشتن و ترويج دائمي مكتب قيام و انقلاب در برابر طاغوتها و تربيت كننده و پرورش دهنده روح حماسه و ايثار است. گريه بر مصائب سالار شهيدان باعث زنده نگه داشتن نهضت حسيني است. چنان كه به اسارت رفتن خاندان امام باعث پايمال نشدن خون شهيدان كربلا شد. در اثر رساندن پيام امام به مردم كوفه و شام توسط امام سجاد(ع) و حضرت زينب(س) نهضت عاشورا به ثمر نشست.
به تعبير شهيد مطهري “گريه بر شهيد، شركت در حماسه او و هماهنگي با روح وي و موافقت با نشاط و حركت او است". (5) گريه در فرهنگ عاشورائيان سلاح هميشه برّاني است كه فرياد اعتراض به ستمگران را دارد. اشك زبان دل است و گريه فرياد عصر مظلوميت، رسالت اشك نيز پاسداري از خون شهيد است. به تعبير حضرت امام خميني(ره) “گريه كردن در عزاي امام حسين، زنده نگهداشتن نهضت است. گريه برمظلوم، فرياد مقابل ظالم است". (6)
پي نوشت ها:
1. شوري(42)، آيه 23، هود(11)، آيه 29.
2. علامه مجلسي، بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار، ناشر اسلاميه، ج10، ص 114.
3. همان، ج64، ص76.
4. شيخ صدوق، أمالي الصدوق، اعلمي، ص130.
5. مرتضي مطهري، شهيد(ضميمه قيام و انقلاب مهدي)، ص 124.
6. امام، صحيفه نور، قم، موسسه تنظيم و نشر آثار امام، ج 8، ص 70.
با مراجعه به کتب مختلف اخلاقی به این نکته برخواهیم خورد که معرفت و آگاهی از بسیاری از انحرافات جلوگیری خواهد کرد.
درگام اول بهتراست عزادار امام حسین(ع) فلسفه عزاداری وراه و روش آن را با مراجعه به اخبار متقن بدست آوردو حتما این اطلاع رسانی یکی از وظایف مبلغین دین خواهد بود.لذا با این رویکرد چند پرسش و پاسخ برای آگاهی بیشتر عزاداران حسینی بیان می نماییم.
پرسش:
چرا بايد براي شهادت امام حسين(ع) و يارانش عزاداري و گريه كنيم؟ آنان با شهادت به قرب الهي رسيدند و اين افتخاري بزرگ است و نبايد ناراحت بود. مسيحيان نيز براي كشته شدن مسيح گريه و عزاداري نميكنند، بلكه حتي جشن ميگيرند.
پاسخ:
عاشورا و حادثه كربلا از چند جنبه قابل ارزيابي و تحليل است كه هر كدام مي تواند حكم خاص داشته باشد. در ابتدا با دو چهره از عاشورا رو به رو هستيم:
اوّل: زيباييها
زيباييها يعني عظمتي كه حضرت ابا عبداللَّه (ع) و ياران ايشان در ابعاد مختلف آفريده، عاليترين جلوههاي كمال انساني را با عمل خويش ترسيم نموده و بزرگ ترين درس را به بشر آموخته اند. اين بُعد از حادثه عاشورا بسيار غرورانگيز و افتخارآفرين است. به راستي بايد به خود باليد كه در چنين مكتب درخشاني پا به عرصه وجود نهاده و در آن رشد يافتهايم و با آن ميميريم و حاضريم همه هستي خود را در راه مكتب نثار كنيم.
شهادت براي شهيد يك موفقيت، بلكه بزرگ ترين موفقيت است. امام حسين (ع) فرمود: “جدم پيامبر به من فرمود: نزد خدا مرتبهاي داري كه جز با شهادت به آن نائل نميگردي. “
شهادت حضرت، عالي ترين حد كمال به حساب مي آيد. بر اين اساس شهادت براي شهيد يك پيروزي به شمار ميآيد و جشن و شادماني مي طلبد. سيد بن طاووس مي گويد: اگر دستور عزاداري به ما نرسيده بود، ايام شهادت امامان را جشن مي گرفتم. علي (ع) آن گاه كه مي بيند مرگ به صورت شهادت نصيبش شد، از خوشحالي در پوست خود نميگنجد. (1)
حضرت بعد از ضربت خوردن مي فرمايد:
“والله ما فجأني من الموت وارد كرهتُه و لا طالع أنكرتُه و ما كنتُ إلا كقارب ورد و طالب وَجَدَ و ما عند الله خير للابرار؛(2) به خدا سوگند! هيچ امر خلاف انتظاري براي من رخ نداده؛ آن چه پيش آمده، همان است كه در آرزوي نيل به آن بودم. مانند كسي هستم كه در جستجوي آب در صحرايي مي گردد و ناگهان چاه آبي يا چشمه اي پيدا مي شود. مَثَل جوينده اي هستم كه به مطلوب خود رسيده است. “
دوش در وقت سحر از غُصّه نجاتم دادند و اندر آن ظلمت شب آب حياتم دادند
چه مبارك سحري بودوچه فرخنده شبي آن شب قدر كه اين تازه براتم دادند
آري بر اساس اين رويكرد، شهادت اولياي الهي جشن و شادي دارد؛ جشن و شادي براي رسيدن به عالي ترين مرتبه كمال و لقاي محبوب از طريق شهادت.
دوم: چهره غمبار
چهره ديگر عاشورا جنبه تراژديك، غمبار و اسفبار آن است. تأسف از اين كه چرا امت، حق امام (ع) را پاس نداشته و ناجوانمردانهترين برخورد را نسبت به محبوبترين خلق خدا و شريفترين انسانها روا داشتند. ظلمي كه بر امام (ع) و اهل بيت و ياران ايشان تحميل شد، دل هر انسان نيكوسيرتي را به درد ميآورد و روح آدمي را سخت ميآزارد و جشن و شادي در اينجا معنا ندارد. چگونه مي توان در مواجهه با اين چهره از عاشورا متاثر نشد؟! امام حسين (ع) به واسطه شخصيت عاليقدر و شهادت قهرمانانهاش مالك قلبها و احساسات صدها ميليون انسان است.
كيست كه بشنود در آن صحراي سوزان با وجود عطش جانكاه، در ميان صدها مأمور دشمن حضرت ابي الفضل العباس (ع) خود را به شريعه رساند و چون در رودي عظيم و آب گوارا قرار گرفت و آب را تا دهان آورد، ولي همين كه به ياد تشنگي حضرت ابي عبداللَّه (ع) و فرزندانشان افتاد، به خود اجازه نوشيدن نداد و لب تشنه با مشك پر از آب برگشت، اين مردانگي و شرافت، او را به ريختن اشك وادار نسازد؟!
در حال گريه و رقت و هيجان، انسان بيش از هر حالت ديگر خود را به محبوبي كه براي او ميگريد نزديك ميبيند، و در حقيقت در آن حال است كه خود را با او يكسان ميبيند. خنده و شادي بيشتر جنبه شخصي و در خود فرو رفتن دارد اما گريه بيشتر از خود بيرون آمدن و خويش را فراموش كردن و با محبوب يكي شدن است. به تعبير شهيد مطهري “گريه بر شهيد، شركت در حماسه او و هماهنگي با روح وي و موافقت با نشاط و حركت او است". (3)
از طرف ديگر نيز شهادت شهيد براي كساني كه او را از دست داده و از فيض وجود او محروم مانده اند، تأثر انگيز است، در حالي كه انسان ها مي توانستند از بركت وجود وي، در همان عصر و در دوران آينده بهره مند گردند. در واقع اين گريه بر خود ما است و نه بر شهيدي چون امام حسين كه با شهادت به مقام قرب الهي نائل شد. همچنين تأثر و تأسف براي مردماني كه قدر عظمت وجود او را ندانستند و او را به شهادت رسانده و از فيض وجود حضرت بي بهره ماندند.
بنابراين عمل مسيحيان قابل توجيه نخواهد بود ؛ زيرا ما بر شخص امام كه با شهادت به بالاترين مرتبه نائل شد، نميگرييم. علاوه بر اين كه عمل مسيحيان (گريه و شادي)مي تواند برخاسته از تفكر نادرستي باشد كه خون مسيح را فديه اي براي كفاره گناهان خود مي دانند كه با كشته شدن مسيح، پاك گشتن فرزندان آدم از گناه تضمين شد.
عزاداري و سوگواري براي سالار شهيدان از جهات ديگر نيز قابل توجه وشايسته است كه به شرح آنها مي پردازيم:
أ) تولي و تبري:
تولي به معناي دوست داشتن دوستان خدا و تبري به معناي بيزاري جستن از دشمنان خدا است. در تولي دوستي پيامبر و خاندانش و در تبري دشمني با دشمنان پيامبر و خاندانش قرار دارد.
عزاداري، نيز لعن و نفرين بر قاتلان، اداي تكليف تولي و تبري است كه از فروع دين و تكاليف شيعه است.
اشك ريختن نوعي بيعت و امضا كردن پيمان و قرارداد دوستي با سيد الشّهدا، نيز ابراز انزجار و تنفّر از قاتلان حضرت است. هم چنين نشانه پيوند قلبي با اهل بيت و سيدالشّهدا(ع) است. اشك، دل را سيراب ميكند، عطش روح را برطرف ميسازد، و نتيجه محبتي است كه نسبت به اهل بيت حاصل ميشود. نيز نشانه همدلي و هماهنگي روحي با ائمه اطهار است. قلبي كه مهر حسين(ع) داشته باشد، بي شك به ياد مظلوميت و شهادت او ميگريد.
در آموزههاي اسلامي دوستي خاندان پيامبر(ص) جايگاه ويژهاي دارد، تا جايي كه قرآن آن را مزد رسالت معرفي كرده است “قل لا أسئلكم عليه اجراً الاً الموده في القربي"(4) در روايات نبوي نيز به دوستي پيامبر و اهل بيتش بسيار سفارش شده است، از جمله در منابع اهل سنت (ص) روايت شده است كه پيامبر فرمود: “مسلمان ميبايست رسول اسلام را از همه مردم و حتي از خود و پدر و مادرش، بيشتر دوست داشته باشد “لا يؤمن أحدكم حتي أكون أحبّ إليه مِن وُلده و والده و الناس اجمعين". (5)
نيز فرمود: “فرد مسلمان ميبايست به عترت علاقه داشته باشد، به گونهاي كه آنان را از همه عزيزانش بيشتر دوست داشته باشد “لا يؤمن عبد حتي أكون أحبّ إليه مِن نفسه و تكون عترتي إليه أعَزّ مِن عترته و يكون أهلي أحبّ إليه مِن أهله و تكون ذاتي أحبّ إليه مِن ذاته". (6)
حال كه بايد مسلمان دوستدار پيامبر و خاندان مطهرش باشد، دوستي ميبايست صادقانه باشد و دوستي صادقانه شرايطي دارد.
نيز دوستدار پيامبر و آلش ميبايست نسبت به دشمنان آن خاندان تبري و بيزاري بجويد. در روايات متعددي به اين امر سفارش شده است. ابن عباس از رسول خدا روايت ميكند: “هر كه بخواهد كه خداوند همه خيرها را برايش گرد آورد، ميبايست پس از من به علي(ع) بپيوندد و دوستانش را دوست دارد و دشمنان او را دشمني بدارد". (7)
امام صادق فرمود: “آن كس كه دوست دارد بين او و خداوند حجاب نباشد، به صورتي كه او به خداوند و خدا به او نظر كند، بايد آل محمد را دوست داشته باشد و دشمنان آنها را دشمن بدارد". (8)
بر اين اساس عزاداري نوعي تولي و تبري است كه در آموزههاي ديني سخت مورد توجه قرار گرفته است.
همدلي و همدردي با دوستان، در زمان سوگ و اظهار سرور در شادي آنان است(9) در روايات، بر برپايي جشن و سرور در ايام شادي اهلبيت(ع) و ابراز حزن و اندوه در اوقات سوگ آنان، تأكيد شده است.
حضرت علي(ع) ميفرمايد: “يفرحون لفرحنا و يحزنون لحزننا و يبذلون اموالهم و انفسهم فينا، اولئك منّا و الينا؛(10) پيروان ما در شادي و حزن ما شريكند و دارايي و جان خويش را در راه ما بذل مي كنند. آنان از ما هستند و بازگشتشان به سوي ما است".
امام صادق(ع) فرمود: “شيعتنا جزء منا خلقوا من فضل طينتنا يسوؤهم ما يسؤنا و يسرّهم ما يسرّنا؛(11) شيعيان ما پارهاي از وجود ما هستند واز زيادي گِل ما آفريده شدهاند؛ آن چه كه ما را بدحال يا خوشحال ميسازد، آنان را بدحال و خوشحال ميگرداند".
بر اين اساس وظيفه عقلاني و شرعي، ايجاب ميكند كه در ايام عزاداري اهلبيت(ع)، محزون و غمگين بود و حزن خود را به “زبان حال” يعني با اشك و زاري، مانند افراد غمزده اظهار نماييم.
ب) رشد فردي، اجتماعي و فرهنگي
از جمله حكمت و اثار بهشت عزاداري براي سرور شهيدان حسين بن علي و ياران مظلومش، اين است كه وسيلهاي ميباشد براي رشد و شكوفايي، چرا كه هر عزاداري پيش از آن كه در غم و ماتم اهلبيت به سوگ بنشيند، ميبايست نسبت به مصيبت ديدگان شناخت داشته باشد. در مجالس عزاداري كه در آنها زندگاني و اهداف آنان ياد ميشود. به عزادار شناخت ميدهد. شناخت در فرد تأثير ميگذارد و موجب ميشود به امام عشق بورزد و او را اسوه و الگوي خود قرار دهد. بر اين اساس عزاداري براي اهلبيت و به ويژه سيد شهيدان و يارانش در شكوفايي فرد تأثير ميگذارد و در او تغيير دروني ايجاد ميكند. تغيير دروني و تأثير گذاري مثبت، در اجتماع نمود پيدا ميكند و باعث رشد جامعه ميگردد.
بنابراين ميتوان ادعا كرد: يكي از فوايد عزاداري، ساختن جامعه براساس الگوهاي ارائه شده از سوي امامان است. در عزاداري آرمانهاي با ارزش پيشوايان مظلوم بيان ميگردد و جانهاي تشنه حقيقت پذيراي آن ميشود، كه قدم بسيار با ارزشي است در راه حفظ ارزشها و آرمانهاي اسلامي و فرهنگسازي. بدون ترديد همين امر نسل جديد را كه در مجالس عزاداري شركت ميكند و با فرهنگ اهل بيت آشنا ميگردد، از لحاظ فرهنگي، دگرگون ميكند.
آنان با شركت در مراسم (هم در بُعد شناختي و هم در بُعد عاطفي) به اهل بيت پيامبر وابسته ميگردند؛ بدين وسيله فرهنگ اهل بيت و مذهب شيعه با شناخت و عاطفه به نسل جديد منتقل ميگردد، كه بهترين راه براي حيات فرهنگي مكتب اهل بيت به شمار ميآيد.
ج) زنده نگه داشتن و ترويج دائمي مكتب:
زنده داشتن نهضت عاشورا موجب زنده نگه داشتن و ترويج دائمي مكتب قيام و انقلاب در برابر طاغوتها و تربيت كننده و پرورش دهنده روح حماسه و ايثار است. گريه بر مصائب سالار شهيدان باعث زنده نگه داشتن نهضت حسيني است. چنان كه به اسارت رفتن خاندان امام باعث پايمال نشدن خون شهيدان كربلا شد. در اثر رساندن پيام امام به مردم كوفه و شام توسط امام سجاد(ع) و حضرت زينب(س) نهضت عاشورا به ثمر نشست. برپايي مجالس عزا نيز ادامه دادن رسالت پيام رسانان عاشورا است. گريستن در سوگ شهداي كربلا، تجديد بيعت با عاشورا و فرهنگ شهادت و تغذيه فكري و روحي با اين مكتب است.
از اين رو ائمه(ع) به گريستن بر مظلوميت شهداي كربلا تأكيد كرده اند. براي گريه بر مصيبتهاي امام حسين(ع) ثوابها و فضيلتهاي فراوان ذكر كرده و فرمودهاند كه چشم گريان بر كربلائيان، چشمه فيض خدا است. (12)
فضيلتها و ثوابهاي زيادي كه براي گريه بر امام حسين(ع) در روايات ذكر شده، در صورتي است كه گناه و فسق و آلودگي انسان در حدي نباشد كه مانع رسيدن فيض الهي گردد.
گريه در فرهنگ عاشورائيان سلاح هميشه برّاني است كه فرياد اعتراض به ستمگران را دارد. اشك زبان دل است و گريه فرياد مظلوميت. رسالت اشك پاسداري از خون شهيد است. به تعبير حضرت امام خميني(ره) “گريه كردن در عزاي امام حسين، زنده نگه داشتن نهضت است. گريه بر مظلوم، فرياد مقابل ظالم است". (13)
پي نوشتها:
1. شهيد مرتضي مطهري، شهيد (ضميمه قيام و انقلاب مهدي) ص 117- 118.
2. نهج البلاغه، نامه 23.
3. مرتضي مطهري، شهيد (ضميمه قيام و انقلاب مهدي) ص 124.
4. شوري (42) آيه 23.
5. كنزالعمال، متقي هند، 1، ص 37.
6. شيخ صدوق، عللالشرايع، ج1، ص 140.
7. بحارالانوار، ج27، ص 55.
8. حميري، قرب الاسناد، ص 351.
9. المحبه في الكتاب والسنه، ص 169 - 170 و 181 - 182.
10. بحارالانوار، ج 44، ص 287.
11. همان، ج65، ص 24.
12. بحارالأنوار، ج 44، ص 286.
13. صحيفه نور، ج 8، ص 70.