حرف اول
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
انا اعطیناک الکوثر
فصل لربک و انحر
ان شانئک هو الابتر
صدق الله العلی العظیم
چرا حضرت ادریس را ،ادریس می گویند؟
ادریس که نام اصلیش اخنوخ است در نزدیک کوفه در مکان فعلی مسجد سهله می زیست.
او خیاط بود و مدت سیصدسال عمر نمود وباپنج واسطه به آدم ( ع) می رسد.سی صحیفه از کتابهای آسمانی بر او نازل گردید.
تا قبل از ایشان مردم برای پوشش بدن خود از پوست حیوانات استفاده می کردند، او نخستین کسی بود که خیاطی کرد وطرز دوختن لباس رابه انسانها آموخت و از آن پس مردم به تدریج لباسهای دوخته شده استفاده کردند.
او بلند قامت و تنومند بود و نخستین کسی بود که با قلم خط نوشت و بر علم نجوم و حساب احاطه داشت و آنها را تدریس می کرد کتابهای آسمانی را به مردم می آموخت آنها را از اندرزهای خود بهره مند می ساخت ، از این رو نام او را ادریس (که از واژه درس گرفته شده ) نهادند.
منبع:کتاب قصه های قرآن ،معصومه بیگم آزرمی دستخط منسوب به ادریس نبی
عزاداری و بزرگداشت یاد و نام امام حسین (ع)، در روایات فراوانی تاکید شده است، چنانکه در منابع آمده که انبیاء از آدم تا خاتم برای او گریه کرده اند و یا ثواب زیارت آن حضرت معادل با نود حج و نود عمره شمرده شده است، این در حالی که سایر ائمه و انبیاء (ص) نیز در راه خدا جهاد کرده و شهید شدند. این همه تاکید بر اقامه عزاداری برای سیدالشهداء (ع) برای چه بوده و امام حسین (ع) چه ویژگی داشت، که در تکریم مقام وی، این همه روایات وارد شده است؟
برای یافتن علت این همه توجه، باید به گفتار معصومین (ع) و سخنان امام حسین (ع) مراجعه کرد. البته، با مراجعه به کلمات امام حسین (ع) و با تکیه بر برخی روایات و آیات، دلیل این امر روشن می شود. حضرت امام حسین(ع)، هنگام خروج از مدینه، علت حرکت و قیام خود را چنین بیان کردند: « من نه از روی خودخواهی و یا برای خوشگذرانی و نه برای فساد و ستمگری از شهر خود بیرون آمدم، بلکه هدف من از این سفر، امر به معروف و نهی از منکر و خواسته ام از این حرکت، اصلاح مفاسد امت و احیای سنت و قانون جدم، رسول خدا(ص) و راه و رسم پدرم است.» در واقع، امام (ع) در این سخن، محور حرکت و قیامش، را امر به معروف و نهی از منکر می داند.
*مگر امر به معروف و نهی از منکر چه جایگاهی دارد، که این عامل اصلی در قیام آن حضرت، به شمار می آید؟
**اگر ما به آیات قرآن و برخی روایات مراجعه کنیم، جایگاه امر به معروف و نهی از منکر مشخص می شود؛ در برخی از آیات قرآن، خدای بزرگ امت اسلامی را به خاطرانجام امر به معروف و نهی از منکر، تکریم کرده است. چنان که در آیه 110 سوره آل عمران، خدای متعال می فرماید: « شما بهترین امتی هستید که برای مردم ظاهر گزیده شده اید. به خوبی ها فرمان می دهید و از بدی ها و زشتی ها، نهی می کنید». وقتی سراغ روایات نیز می رویم، همین مضمون، با تعابیر گوناگون وارد شده است. این مطلب با مقایسه دو سخن امیرمومنان مشخص می گردد. امیرمومنان (ع) در تعبیری در نهج البلاغه، جهاد را در میان آموزه های دین، به قله ای بلند در میان قله های دیگر تشبیه می کند و می فرماید: «جهاد در راه خدا قله کوهسار اسلام است»؛ یعنی اگر سایر احکام ، همانند قله هائی باشند، جهاد قله بلند آنها است. بنابراین جایگاه جهاد را به قله بلند تشبیه می کند و در واقع برجسته ترین، جایگاه در میان آموزه های دین دارد، چنان که اولین قطره خون مجاهد شهید در راه خدا، باعث آمرزش او می شود که این نشان دهنده اهمیت موضوع جهاد است.
از طرف دیگر، همین امام همام وقتی درباره امر به معروف و نهی از منکر سخن می گوید، تمام کارهای نیک و اعمال صالح را در مقایسه با امر به معروف و نهی از منکر، همانند یک قطره ای در برابر اقیانوس بی کران می داند و می فرماید: «همه کارهای نیک و جهاد در راه خدا برابر امر به معروف و نهی از منکر، چون دمیدنی است به دریای پر موج پهناور» در این عبارت حضرت امیر (ع)، حتی جهاد و تمام کارهای نیک را بدین گونه معرفی می کند. بنابراین می بینیم که امر به معروف و نهی از منکر، چقدر عظمت دارد و آثار فراوانی نیز برای آن ذکر شده است، چنان که امام باقر (ع) درباره آثار آن، می فرمایند:« امربه معروف ونهی ازمنکر، راه انبیاء و روش صالحان است، فریضه بزرگی است که فرائض دیگر به وسیله آن اقامه می شود وراه و روش انسان را مصون ازخطا وکسب وکار اورا حلال می کند، ستمها را جبران و زمین را آباد می سازد، به وسیله این فریضه از دشمنان، عدالت وانصاف خواسته می شود وهمه امور استوار ودر مسیر درست قرار گیرد». از این توضیحات، موضوع امر به معروف و نهی از منکر، اساسی ترین عامل برای اسلامی کردن جامعه و مبارزه با همه مفاسد در همه ابعاد حتی با حکومت فاسد و اقشار مختلف جامعه شناخته می شود. اگر جامعه اسلامی بخواهد احکام اسلامی را در همه زمینه ها اجرائی کند، اساسی ترین عامل آن، امر به معروف و نهی از منکر با مراتب آن است که مرتبه نهایی آن، تشکیل حکومت اسلامی است. سید الشهداء، طبق فرموده خودش، به این فریضه عمل کرد و تمام هستی خود اعم از کودکان و جوانان و اهل بیت و اموالش را، برای انجام این فریضه بزرگ الهی، فدا کرد تا بتواند از این طریق به اسلامی جامعه که توسط خاندان معاویه، رو به نابودی می رفت، حیات دوباره بخشد و مسلمانان را به وظایف اساسی خودشان بازگرداند.
بنابراین کسی که با این شیوه و هدف، به اسلام حیات مجدد بخشید، یاد و بزرگداشت او و یاد راه او، در واقع حیات بخش آموزه های دینی در تمام ابعادش خواهد بود، به همین جهت فضائل و ثواب زیادی در عزاداری و زیارت آن حضرت در نظر گرفته شده، تا با بزرگداشت او، برای همیشه دین باقی بماند و انبیاءهم به این نتیجه آگاهی داشتند و لذا پیشاپیش از او یاد کردند.
منبع :باشگاه اندیشه
پرسش:
ممكن است برخي معتقد باشند كه عزاداري براي كسي كه در 1400 سال پيش كشته شده است چه نفعي براي او يا ما دارد؟ اين عزاداري ها صرفا اتلاف عمر و اموال است و نفعي بر آن مترتب نيست؟
پاسخ:
در خصوص عزاداري براي امام حسين(ع) بايد گفت: عزاداري براي كساني كه از دنيا رفته اند امر منطقي و فطري است. سر گذشت اقوام گذشته نيز نشان مي دهد، اگر عزيزي- از خانواده اي و يا يكي از شخصيت هاي مهم از دنيا مي رفت، مدت ها مردم براي آنان عزاداري مي نمودند. البته شيوه عزاداري به حسب بافت فرهنگي تفاوت داشت. امروزه نيز همين فرهنگ وجود دارد. مردم براي عزيزان از دسته رفته و كشته شدند قهر مانان پاسداشت و مراسم مي گيرند تا ياد وخاطره فدا كاري آنان در تاريخ بماند و نسل هاي بعد از فداكاري آنان آگاه شوند. آيا اين طور نيست كه بزرگداشت برخي از بزرگان علمي مانند ابوعلي سينا، حافظ، سعدي و يا هر شخصيت خدمتگزار و مفيدي كه خدمت بزرگي به فرهنگ، تمدن، تاريخ و جامعه داشته نه تنها قدرداني از اين خدمت ها، بلكه تشويق نسل حاضر به الگو گيري از آنها مي باشد.
عزاداري براي امام حسين(ع) نيز امر منطقي و مبتني بر عقل و شرع مي باشد، زيرا عزاداري براي امام تجليل از فداكاري يك شخصيت جهاني است كه همه زندگي خود و خانواده اش را فداي دين، فرهنگ عزت و ظلم ستيزي نمود. تجليل از اين شخصيت، تجليل از همه خوبي ها است، افزون بر آن عزاداري براي امام حسين(ع) فوايد و آثاري دارد كه به خاطر آن به اين امر تاكيد شده است، چنانكه معصومان(ع) هم خود براي امام حسين(ع) عزاداري و هم ديگران را به اين امر سفارش مي كردند، لذا بايسته است فلسفه عزاداري مورد تجزيه و تحليل قرار گيرد.
عزاداري براي حضرت داراي آثار و فوايد فراواني است از جمله:
الف. محبت و دوستي
قرآن و روايات، دوستي خاندان رسول اكرم(ص) را لازم دانسته است. (1) دوستي لوازمي دارد. دوستدار صادق، كسي است كه شرط دوستي را - چنان كه بايد و شايد - به جا آورد. يكي از مهمترين لوازم دوستي، همدردي با دوستان در مواقع سوگ و اظهار سرور و شادي در شادي آنان است. از اين رو در احاديث، بر برپايي جشن و سرور در ايام شادي اهلبيت(ع) و ابراز حزن و اندوه در مواقع سوگ آنان، تأكيد شده است. حضرت علي(ع) ميفرمايد: شيعه و پيروان ما در شادي و حزن ما شريكند. دارايي و جان خويش را در راه ما بذل مي كنند، آنان از ما هستند و بازگشت شان به سوي ما است. (2) امام صادق(ع) نيز فرمود: شيعيان ما پارهاي از وجود ما هستند و از زيادي گل ما آفريده شدهاند؛ آن چه كه ما را بدحال يا خوش حال ميسازد، آنان را بدحال و خوش حال ميگرداند. (3)
بر اين اساس وظيفه عقلاني و شرعي، ايجاب ميكند كه در ايام عزاداري اهلبيت(ع)، حزن و اندوه خود را به “زبان حال” يعني با اشك، آه، ناله و زاري… مانند افراد غمزده اظهارنمايم. امام رضا(ع) به ريان بن شبيب، كه روز اول محرم به محضر حضرت شرفياب شد، فرمود: اي پسر شبيب! اگر بر مصيبتي گريه مي كني، بر حسين بن علي گريه كن، چون كه آن بزرگوار را همانند گوسفند سر بريدند و همراه او هيجده تن از اهل بيت او -كه در زمين همانندي نداشتند- به شهادت رسيدند. در حزن ما محزون و در شادي ما شاد باش. (4)
ب. انسانسازي:
از آن جا كه در فرهنگ شيعي، عزاداري بايد از سر معرفت و شناخت باشد؛ همدردي با آن عزيزان، در واقع يادآوري فضايل، مناقب و آرمانهاي آنان است. بدين شكل، آدمي را به سمت الگوپذيري از آنان سوق ميدهد. فردي كه با معرفت در مجالس عزاداري، شركت ميكند، شعور و شور و شناخت و عاطفه را درهم ميآميزد. در پرتو آن، انگيزهاي قوي در او پديدار مي گردد. هنگام خروج از مراسم عزاداري مانند محبي ميشود كه فعّال و شتابان به دنبال پياده كردن اوصاف محبوب در وجود خويشتن است.
ج. جامعه سازي:
هنگامي كه مجلس عزاداري، موجب انسانسازي گشت، تغيير دروني انسان به عرصه جامعه نيز كشيده ميشود. آدمي ميكوشد تا آرمانهاي اهلبيت(ع) را در جامعه حكم فرما كند. به بيان ديگر، عزاداري بر اهلبيت(ع) با يك واسطه زمينه را براي حفظ آرمانهاي آنان و پياده كردن آن ها فراهم ميسازد. به همين دليل ميتوان گفت: يكي از حكمتهاي عزاداري، ساختن جامعه بر اساس الگوي ارائه شده از سوي اسلام است.
د. انتقال دهنده فرهنگ شيعي به نسل بعد:
كسي نميتواند منكر اين حقيقت شود كه نسل جديد در سنين كودكي، در مجالس عزاداري با فرهنگ اهلبيت(ع) آشنا ميشوند. عزاداري و مجالس تعزيه، يكي از عناصر و عوامل برجستهاي است تا آموزههاي نظري و عملي امامان- به ويژه امام حسين(ع) - به نسلهاي آينده منتقل شود. مراسم عزاداري، به دليل قالب و محتوا، بهترين راه براي تعليم و تربيت نسل جديد و آشنايي آنان با گفتار و كردار اهلبيت(ع) است.
هـ. زنده نگه داشتن و ترويج دائمي مكتب:
احيا و زنده داشتن نهضت عاشورا موجب زنده نگه داشتن و ترويج دائمي مكتب قيام و انقلاب در برابر طاغوتها و تربيت كننده و پرورش دهنده روح حماسه و ايثار است. گريه بر مصائب سالار شهيدان باعث زنده نگه داشتن نهضت حسيني است. چنان كه به اسارت رفتن خاندان امام باعث پايمال نشدن خون شهيدان كربلا شد. در اثر رساندن پيام امام به مردم كوفه و شام توسط امام سجاد(ع) و حضرت زينب(س) نهضت عاشورا به ثمر نشست.
به تعبير شهيد مطهري “گريه بر شهيد، شركت در حماسه او و هماهنگي با روح وي و موافقت با نشاط و حركت او است". (5) گريه در فرهنگ عاشورائيان سلاح هميشه برّاني است كه فرياد اعتراض به ستمگران را دارد. اشك زبان دل است و گريه فرياد عصر مظلوميت، رسالت اشك نيز پاسداري از خون شهيد است. به تعبير حضرت امام خميني(ره) “گريه كردن در عزاي امام حسين، زنده نگهداشتن نهضت است. گريه برمظلوم، فرياد مقابل ظالم است". (6)
پي نوشت ها:
1. شوري(42)، آيه 23، هود(11)، آيه 29.
2. علامه مجلسي، بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار، ناشر اسلاميه، ج10، ص 114.
3. همان، ج64، ص76.
4. شيخ صدوق، أمالي الصدوق، اعلمي، ص130.
5. مرتضي مطهري، شهيد(ضميمه قيام و انقلاب مهدي)، ص 124.
6. امام، صحيفه نور، قم، موسسه تنظيم و نشر آثار امام، ج 8، ص 70.
با مراجعه به کتب مختلف اخلاقی به این نکته برخواهیم خورد که معرفت و آگاهی از بسیاری از انحرافات جلوگیری خواهد کرد.
درگام اول بهتراست عزادار امام حسین(ع) فلسفه عزاداری وراه و روش آن را با مراجعه به اخبار متقن بدست آوردو حتما این اطلاع رسانی یکی از وظایف مبلغین دین خواهد بود.لذا با این رویکرد چند پرسش و پاسخ برای آگاهی بیشتر عزاداران حسینی بیان می نماییم.
پرسش:
چرا بايد براي شهادت امام حسين(ع) و يارانش عزاداري و گريه كنيم؟ آنان با شهادت به قرب الهي رسيدند و اين افتخاري بزرگ است و نبايد ناراحت بود. مسيحيان نيز براي كشته شدن مسيح گريه و عزاداري نميكنند، بلكه حتي جشن ميگيرند.
پاسخ:
عاشورا و حادثه كربلا از چند جنبه قابل ارزيابي و تحليل است كه هر كدام مي تواند حكم خاص داشته باشد. در ابتدا با دو چهره از عاشورا رو به رو هستيم:
اوّل: زيباييها
زيباييها يعني عظمتي كه حضرت ابا عبداللَّه (ع) و ياران ايشان در ابعاد مختلف آفريده، عاليترين جلوههاي كمال انساني را با عمل خويش ترسيم نموده و بزرگ ترين درس را به بشر آموخته اند. اين بُعد از حادثه عاشورا بسيار غرورانگيز و افتخارآفرين است. به راستي بايد به خود باليد كه در چنين مكتب درخشاني پا به عرصه وجود نهاده و در آن رشد يافتهايم و با آن ميميريم و حاضريم همه هستي خود را در راه مكتب نثار كنيم.
شهادت براي شهيد يك موفقيت، بلكه بزرگ ترين موفقيت است. امام حسين (ع) فرمود: “جدم پيامبر به من فرمود: نزد خدا مرتبهاي داري كه جز با شهادت به آن نائل نميگردي. “
شهادت حضرت، عالي ترين حد كمال به حساب مي آيد. بر اين اساس شهادت براي شهيد يك پيروزي به شمار ميآيد و جشن و شادماني مي طلبد. سيد بن طاووس مي گويد: اگر دستور عزاداري به ما نرسيده بود، ايام شهادت امامان را جشن مي گرفتم. علي (ع) آن گاه كه مي بيند مرگ به صورت شهادت نصيبش شد، از خوشحالي در پوست خود نميگنجد. (1)
حضرت بعد از ضربت خوردن مي فرمايد:
“والله ما فجأني من الموت وارد كرهتُه و لا طالع أنكرتُه و ما كنتُ إلا كقارب ورد و طالب وَجَدَ و ما عند الله خير للابرار؛(2) به خدا سوگند! هيچ امر خلاف انتظاري براي من رخ نداده؛ آن چه پيش آمده، همان است كه در آرزوي نيل به آن بودم. مانند كسي هستم كه در جستجوي آب در صحرايي مي گردد و ناگهان چاه آبي يا چشمه اي پيدا مي شود. مَثَل جوينده اي هستم كه به مطلوب خود رسيده است. “
دوش در وقت سحر از غُصّه نجاتم دادند و اندر آن ظلمت شب آب حياتم دادند
چه مبارك سحري بودوچه فرخنده شبي آن شب قدر كه اين تازه براتم دادند
آري بر اساس اين رويكرد، شهادت اولياي الهي جشن و شادي دارد؛ جشن و شادي براي رسيدن به عالي ترين مرتبه كمال و لقاي محبوب از طريق شهادت.
دوم: چهره غمبار
چهره ديگر عاشورا جنبه تراژديك، غمبار و اسفبار آن است. تأسف از اين كه چرا امت، حق امام (ع) را پاس نداشته و ناجوانمردانهترين برخورد را نسبت به محبوبترين خلق خدا و شريفترين انسانها روا داشتند. ظلمي كه بر امام (ع) و اهل بيت و ياران ايشان تحميل شد، دل هر انسان نيكوسيرتي را به درد ميآورد و روح آدمي را سخت ميآزارد و جشن و شادي در اينجا معنا ندارد. چگونه مي توان در مواجهه با اين چهره از عاشورا متاثر نشد؟! امام حسين (ع) به واسطه شخصيت عاليقدر و شهادت قهرمانانهاش مالك قلبها و احساسات صدها ميليون انسان است.
كيست كه بشنود در آن صحراي سوزان با وجود عطش جانكاه، در ميان صدها مأمور دشمن حضرت ابي الفضل العباس (ع) خود را به شريعه رساند و چون در رودي عظيم و آب گوارا قرار گرفت و آب را تا دهان آورد، ولي همين كه به ياد تشنگي حضرت ابي عبداللَّه (ع) و فرزندانشان افتاد، به خود اجازه نوشيدن نداد و لب تشنه با مشك پر از آب برگشت، اين مردانگي و شرافت، او را به ريختن اشك وادار نسازد؟!
در حال گريه و رقت و هيجان، انسان بيش از هر حالت ديگر خود را به محبوبي كه براي او ميگريد نزديك ميبيند، و در حقيقت در آن حال است كه خود را با او يكسان ميبيند. خنده و شادي بيشتر جنبه شخصي و در خود فرو رفتن دارد اما گريه بيشتر از خود بيرون آمدن و خويش را فراموش كردن و با محبوب يكي شدن است. به تعبير شهيد مطهري “گريه بر شهيد، شركت در حماسه او و هماهنگي با روح وي و موافقت با نشاط و حركت او است". (3)
از طرف ديگر نيز شهادت شهيد براي كساني كه او را از دست داده و از فيض وجود او محروم مانده اند، تأثر انگيز است، در حالي كه انسان ها مي توانستند از بركت وجود وي، در همان عصر و در دوران آينده بهره مند گردند. در واقع اين گريه بر خود ما است و نه بر شهيدي چون امام حسين كه با شهادت به مقام قرب الهي نائل شد. همچنين تأثر و تأسف براي مردماني كه قدر عظمت وجود او را ندانستند و او را به شهادت رسانده و از فيض وجود حضرت بي بهره ماندند.
بنابراين عمل مسيحيان قابل توجيه نخواهد بود ؛ زيرا ما بر شخص امام كه با شهادت به بالاترين مرتبه نائل شد، نميگرييم. علاوه بر اين كه عمل مسيحيان (گريه و شادي)مي تواند برخاسته از تفكر نادرستي باشد كه خون مسيح را فديه اي براي كفاره گناهان خود مي دانند كه با كشته شدن مسيح، پاك گشتن فرزندان آدم از گناه تضمين شد.
عزاداري و سوگواري براي سالار شهيدان از جهات ديگر نيز قابل توجه وشايسته است كه به شرح آنها مي پردازيم:
أ) تولي و تبري:
تولي به معناي دوست داشتن دوستان خدا و تبري به معناي بيزاري جستن از دشمنان خدا است. در تولي دوستي پيامبر و خاندانش و در تبري دشمني با دشمنان پيامبر و خاندانش قرار دارد.
عزاداري، نيز لعن و نفرين بر قاتلان، اداي تكليف تولي و تبري است كه از فروع دين و تكاليف شيعه است.
اشك ريختن نوعي بيعت و امضا كردن پيمان و قرارداد دوستي با سيد الشّهدا، نيز ابراز انزجار و تنفّر از قاتلان حضرت است. هم چنين نشانه پيوند قلبي با اهل بيت و سيدالشّهدا(ع) است. اشك، دل را سيراب ميكند، عطش روح را برطرف ميسازد، و نتيجه محبتي است كه نسبت به اهل بيت حاصل ميشود. نيز نشانه همدلي و هماهنگي روحي با ائمه اطهار است. قلبي كه مهر حسين(ع) داشته باشد، بي شك به ياد مظلوميت و شهادت او ميگريد.
در آموزههاي اسلامي دوستي خاندان پيامبر(ص) جايگاه ويژهاي دارد، تا جايي كه قرآن آن را مزد رسالت معرفي كرده است “قل لا أسئلكم عليه اجراً الاً الموده في القربي"(4) در روايات نبوي نيز به دوستي پيامبر و اهل بيتش بسيار سفارش شده است، از جمله در منابع اهل سنت (ص) روايت شده است كه پيامبر فرمود: “مسلمان ميبايست رسول اسلام را از همه مردم و حتي از خود و پدر و مادرش، بيشتر دوست داشته باشد “لا يؤمن أحدكم حتي أكون أحبّ إليه مِن وُلده و والده و الناس اجمعين". (5)
نيز فرمود: “فرد مسلمان ميبايست به عترت علاقه داشته باشد، به گونهاي كه آنان را از همه عزيزانش بيشتر دوست داشته باشد “لا يؤمن عبد حتي أكون أحبّ إليه مِن نفسه و تكون عترتي إليه أعَزّ مِن عترته و يكون أهلي أحبّ إليه مِن أهله و تكون ذاتي أحبّ إليه مِن ذاته". (6)
حال كه بايد مسلمان دوستدار پيامبر و خاندان مطهرش باشد، دوستي ميبايست صادقانه باشد و دوستي صادقانه شرايطي دارد.
نيز دوستدار پيامبر و آلش ميبايست نسبت به دشمنان آن خاندان تبري و بيزاري بجويد. در روايات متعددي به اين امر سفارش شده است. ابن عباس از رسول خدا روايت ميكند: “هر كه بخواهد كه خداوند همه خيرها را برايش گرد آورد، ميبايست پس از من به علي(ع) بپيوندد و دوستانش را دوست دارد و دشمنان او را دشمني بدارد". (7)
امام صادق فرمود: “آن كس كه دوست دارد بين او و خداوند حجاب نباشد، به صورتي كه او به خداوند و خدا به او نظر كند، بايد آل محمد را دوست داشته باشد و دشمنان آنها را دشمن بدارد". (8)
بر اين اساس عزاداري نوعي تولي و تبري است كه در آموزههاي ديني سخت مورد توجه قرار گرفته است.
همدلي و همدردي با دوستان، در زمان سوگ و اظهار سرور در شادي آنان است(9) در روايات، بر برپايي جشن و سرور در ايام شادي اهلبيت(ع) و ابراز حزن و اندوه در اوقات سوگ آنان، تأكيد شده است.
حضرت علي(ع) ميفرمايد: “يفرحون لفرحنا و يحزنون لحزننا و يبذلون اموالهم و انفسهم فينا، اولئك منّا و الينا؛(10) پيروان ما در شادي و حزن ما شريكند و دارايي و جان خويش را در راه ما بذل مي كنند. آنان از ما هستند و بازگشتشان به سوي ما است".
امام صادق(ع) فرمود: “شيعتنا جزء منا خلقوا من فضل طينتنا يسوؤهم ما يسؤنا و يسرّهم ما يسرّنا؛(11) شيعيان ما پارهاي از وجود ما هستند واز زيادي گِل ما آفريده شدهاند؛ آن چه كه ما را بدحال يا خوشحال ميسازد، آنان را بدحال و خوشحال ميگرداند".
بر اين اساس وظيفه عقلاني و شرعي، ايجاب ميكند كه در ايام عزاداري اهلبيت(ع)، محزون و غمگين بود و حزن خود را به “زبان حال” يعني با اشك و زاري، مانند افراد غمزده اظهار نماييم.
ب) رشد فردي، اجتماعي و فرهنگي
از جمله حكمت و اثار بهشت عزاداري براي سرور شهيدان حسين بن علي و ياران مظلومش، اين است كه وسيلهاي ميباشد براي رشد و شكوفايي، چرا كه هر عزاداري پيش از آن كه در غم و ماتم اهلبيت به سوگ بنشيند، ميبايست نسبت به مصيبت ديدگان شناخت داشته باشد. در مجالس عزاداري كه در آنها زندگاني و اهداف آنان ياد ميشود. به عزادار شناخت ميدهد. شناخت در فرد تأثير ميگذارد و موجب ميشود به امام عشق بورزد و او را اسوه و الگوي خود قرار دهد. بر اين اساس عزاداري براي اهلبيت و به ويژه سيد شهيدان و يارانش در شكوفايي فرد تأثير ميگذارد و در او تغيير دروني ايجاد ميكند. تغيير دروني و تأثير گذاري مثبت، در اجتماع نمود پيدا ميكند و باعث رشد جامعه ميگردد.
بنابراين ميتوان ادعا كرد: يكي از فوايد عزاداري، ساختن جامعه براساس الگوهاي ارائه شده از سوي امامان است. در عزاداري آرمانهاي با ارزش پيشوايان مظلوم بيان ميگردد و جانهاي تشنه حقيقت پذيراي آن ميشود، كه قدم بسيار با ارزشي است در راه حفظ ارزشها و آرمانهاي اسلامي و فرهنگسازي. بدون ترديد همين امر نسل جديد را كه در مجالس عزاداري شركت ميكند و با فرهنگ اهل بيت آشنا ميگردد، از لحاظ فرهنگي، دگرگون ميكند.
آنان با شركت در مراسم (هم در بُعد شناختي و هم در بُعد عاطفي) به اهل بيت پيامبر وابسته ميگردند؛ بدين وسيله فرهنگ اهل بيت و مذهب شيعه با شناخت و عاطفه به نسل جديد منتقل ميگردد، كه بهترين راه براي حيات فرهنگي مكتب اهل بيت به شمار ميآيد.
ج) زنده نگه داشتن و ترويج دائمي مكتب:
زنده داشتن نهضت عاشورا موجب زنده نگه داشتن و ترويج دائمي مكتب قيام و انقلاب در برابر طاغوتها و تربيت كننده و پرورش دهنده روح حماسه و ايثار است. گريه بر مصائب سالار شهيدان باعث زنده نگه داشتن نهضت حسيني است. چنان كه به اسارت رفتن خاندان امام باعث پايمال نشدن خون شهيدان كربلا شد. در اثر رساندن پيام امام به مردم كوفه و شام توسط امام سجاد(ع) و حضرت زينب(س) نهضت عاشورا به ثمر نشست. برپايي مجالس عزا نيز ادامه دادن رسالت پيام رسانان عاشورا است. گريستن در سوگ شهداي كربلا، تجديد بيعت با عاشورا و فرهنگ شهادت و تغذيه فكري و روحي با اين مكتب است.
از اين رو ائمه(ع) به گريستن بر مظلوميت شهداي كربلا تأكيد كرده اند. براي گريه بر مصيبتهاي امام حسين(ع) ثوابها و فضيلتهاي فراوان ذكر كرده و فرمودهاند كه چشم گريان بر كربلائيان، چشمه فيض خدا است. (12)
فضيلتها و ثوابهاي زيادي كه براي گريه بر امام حسين(ع) در روايات ذكر شده، در صورتي است كه گناه و فسق و آلودگي انسان در حدي نباشد كه مانع رسيدن فيض الهي گردد.
گريه در فرهنگ عاشورائيان سلاح هميشه برّاني است كه فرياد اعتراض به ستمگران را دارد. اشك زبان دل است و گريه فرياد مظلوميت. رسالت اشك پاسداري از خون شهيد است. به تعبير حضرت امام خميني(ره) “گريه كردن در عزاي امام حسين، زنده نگه داشتن نهضت است. گريه بر مظلوم، فرياد مقابل ظالم است". (13)
پي نوشتها:
1. شهيد مرتضي مطهري، شهيد (ضميمه قيام و انقلاب مهدي) ص 117- 118.
2. نهج البلاغه، نامه 23.
3. مرتضي مطهري، شهيد (ضميمه قيام و انقلاب مهدي) ص 124.
4. شوري (42) آيه 23.
5. كنزالعمال، متقي هند، 1، ص 37.
6. شيخ صدوق، عللالشرايع، ج1، ص 140.
7. بحارالانوار، ج27، ص 55.
8. حميري، قرب الاسناد، ص 351.
9. المحبه في الكتاب والسنه، ص 169 - 170 و 181 - 182.
10. بحارالانوار، ج 44، ص 287.
11. همان، ج65، ص 24.
12. بحارالأنوار، ج 44، ص 286.
13. صحيفه نور، ج 8، ص 70.
بازتاب عاشورا در رسانه های غربی
برگزاری آیینهای عزاداری حسینی(ع) هر ساله بازتابی واژگون در رسانههای خبری غرب پیدا میکند که اگرچه تکراری است اما بازخوانی دوباره آن میتواند زمینهساز اصلاح برخی رویکردهای افراطی باشد که در سالهای اخیر از سوی رهبر معظم انقلاب بارها درباره آن هشدار داده شده است.
به گزارش خبرنگار مهر، درست همزمان با روشن شدن شمعهای شام غریبان در تکایا وهیأتهای عاشورایی سراسر جهان اسلام، دمیدن در آتش انعکاس جهانی مناسکی که ازنگاه مراجع عظام تشیع جز «انحراف» نمیتوان نامی بر آن گذاشت، در دستور کار بخش عمدهای از رسانههای غربی قرار گرفت. رویکرد رسانهای برخی بنگاههای خبری غرب در بازتاب گسترده عزاداری طیف محدودی از شیعیان که در قالب دستههای قمهزنی برگزار میشود باید مورد توجه واقع شود. رویکردی که البته تازه نیست اما در برابر تکرار هرساله آن، هشدار هرساله را هم نمیتوان بیراه دانست.
نتیجه جسجوی 24 ساعت گذشته عبارت «ashura» در گوگل
رسانههای خبری همچون رویترز، یاهونیوز، بیبیسی، ایبیسی و غیره طی دو روز گذشته علاوهبر انتشار گزارشهای تصویری پرشمار از مراسمات قمهزنی ذیل عنوانی همچون «فستیوال عاشورا» این گزارشها را تبدیل به اخبار تاپ صفحات اصلی خود کردند تا به زعم خود مخاطبان جهانی را در جریان یکی از مهمترین رویدادهای خبری گذاشته باشند.
نکته مهم در تحلیل این رفتار سوء رسانهای این است که از نظر آماری و با اشراف بر واقعیت آیینهای عاشورایی برگزار شده در نقاط مختلف جهان اسلام آنچه تحت عنوان «فستیوال عاشورا» در این رسانهها منعکس میشود تنها بخش کوچک و ناچیزی از جریانی عظیم است که فرم و محتوای اصیل آن نسبتی با این تصاویر خونآلود و در مواردی حتی مشمئزکننده ندارد.
عاشورا رویترز
گزارش تصویری رویترز از عزاداری روز عاشورا همانطور که اشاره شد رویکرد جهتدار و هدفمند رسانههای غربی در اینگونه انعکاس دادن یک آیین شیعی نه تنها تازه نیست که دیگر میتوان آن را بهعنوان رفتار طبیعی این جریان رسانهای توصیف کرد اما سوی دیگر میدان لزوم توجه به الزامات خنثیسازی این رویکرد است.
عاشورا یاهو صفحه اصلی سایت خبری یاهو
عاشورا؛ رسانه شیعه
بهرهمندی از پیام عاشورا و استفاده از ظرفیتهای رسانهای این حماسه بزرگ در تاریخ تشیع همواره مورد تأکید علما و بزرگان دین بودهاست. مفهومی که هشدار درباره آن همواره مدنظر و مورد تأکید مقام معظم رهبری هم بودهاست. بهعنوان مثال ایشان در سال 68 در سخنانی تصریح کردهاند: «چرا امام صادق(علیهالسلام) - طبق روایت- فرمودند که هر کس یک بیت شعر درباره حادثه عاشورا بگوید و کسانی را با آن بیت شعر بگریاند، خداوند بهشت را بر او واجب خواهد کرد؟ چون تمام دستگاههای تبلیغاتی، برای منزوی کردن و در ظلمت نگهداشتن مساله عاشورا و کلا مساله اهلبیت، تجهیز شده بودند تا نگذارند مردم بفهمند چه شد و قضیه چه بود. تبلیغ، اینگونه است.» مقام معظم رهبری از همان روز تاکنون هرآنجا که اشارهای به حادثه عاشورا داشتهاند بر لزوم بهرهگیری از ظرفیتهای رسانهای و انتقال مفاهیم جاودانه این حماسه هم تأکید کردهاند و این رویکردی است که همواره و از سوی قاطبه علمای شیعه مورد توجه بودهاست. وهن دین؛ یک خط قرمز حیاتی در راستای همین اهمیت است که فقها در مواجهه با استفتاء پیرامون حرکتهایی از جنس «قمهزنی» مهمترین شرط اعلام نظر را «عدم وهن دین» اعلام میکنند. مروری بر اهم دیدگاه مراجع در زمینه بدعتهایی همچون قمه زنی در آیینهای عزاداری مهمترین استدلال برای عدم توجه صرف به «عمل» و در نظر داشتن «بازتاب عمل» در مواردی از این دست است.
عاشورا بیبیسی
آیا آنچه امروز بهعنوان اصلیترین دستاویز رسانههای غربی در انعکاس گسترده تصاویر خونآلود دستههای قمهزنی در دستور کار قرار دادهاند را نمیتوان مصداق «وهن» دانست؟ آنچه جریانهای رسانهای غرب از محرم و آیینهای عاشورایی مخابره میکنند تا چه اندازه منطبق بر ماهیت رسانهای عاشورا برای بازشناسی باورهای تشیع در سطحی جهانی است؟ این گزارش صرفا بهانهای بود برای طرح این پرسشها؛ پرسشهایی که البته به نظر نمیرسد پاسخ به آنها در دنیای رسانهای امروز چندان دشوار باشد.