حرف اول
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
انا اعطیناک الکوثر
فصل لربک و انحر
ان شانئک هو الابتر
صدق الله العلی العظیم
!) ﺗﻠﻮﯾﺰﯾﻮﻥ ﺁﻣﺪ : …. ﺧﻮﺍﺏ ﺭﻓﺖ !
(!) ﺯﻧﺎ ﺁﻣﺪ : …. ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﺭﻓﺖ
(!) ﺳﻮﺩ ﺁﻣﺪ : …. ﺑﺮﮐﺖ ﺭﻓﺖ !
(!)ﻣُﺪ ﺁﻣﺪ : …. ﺣﯿﺎ ﺭﻓﺖ!
(!) ﻓﺴﺖ ﻓﻮﺩ ﻭ ﭘﺮﺧﻮﺭﯼ ﺁﻣﺪ : … ﺳﻼﻣﺖ ﺭﻓﺖ !
(!) ﺭﺷﻮﻩ ﺁﻣﺪ : …. ﺣﻖ ﺭﻓﺖ !
(!)ﺩﯾﺮ ﺧﻮﺍﺑﯽ ﺁﻣﺪ: … ﻧﻤﺎﺯ ﺻﺒﺢ ﺭﻓﺖ!
(!) ﺍﺳﺮﺍﻑ ﻭ ﻣﺼﺮﻑ ﮔﺮﺍﯾﯽ ﺁﻣﺪ : …. ﻗﻨﺎﻋﺖ ﺭﻓﺖ !
(!) ﻗﻮﻡ ﭘﺮﺳﺘﯽ ﺁﻣﺪ ..: ﺑﺮﺍﺩﺭﯼ ﺭﻓﺖ !
(!) ﻣﺎﻫﻮﺍﺭﻩ ﺁﻣﺪ …: ﺣﺠﺎﺏ ﺭﻓﺖ !
(!) ﺟﻮﺍﯾﺰ ﺑﺎﻧﮑﯽ ﻭ ﮔﺎﻭﺻﻨﺪﻭﻕ ﺁﻣﺪ …: ﺯﮐﺎﺕ ﺭﻓﺖ !
(!) ﺗﻠﻔﻦ ﺁﻣﺪ …: ﺻﻠﻪ ﺭﺣﻢ ﺭﻓﺖ!
ﺍﻧﺪﯾﺸﻪ ﮐﻨﯿﻢ !!!
ﭼﻪ ﻫﺎ ﺁﻣﺪ،ﭼﻪ ﻫﺎ ﺭﻓﺖ !…. ؟
ﺁﯾﺎﻣﯽ ﺩﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﻗﺮﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﺎﺩﺳﺘﺖ ﻟﻤﺲ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ ﺷﯿﻄﺎﻥ ﺧﺸﻤﮕﯿﻦ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﻭ ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺁﻥ ﺭﺍ
ﺑﺎﺯ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ،ﻭﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺑﺴﻢ ﺍﻟﻠﻪ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﯽ ﺍﺯ ﭘﺎ ﻣﯽ ﺍﻓﺘﺪ ﻭﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ
ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﮐﺮﺩﯼ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﻭﯾﺶ ﻣﯽ ﺍﻓﺘد!
«لمی» دختر ۵ ماهه از اهالی غزه خردسالترین کودکی است که در حمله جنگندههای اف ۱۶ صهیونیستی به اردوگاه آوارگان فلسطینی در جنوب نوار غزه، به شهادت رسید.
بِأَيِّ ذَنبٍ قُتِلَتْ
(التکویر آیه9)
مشخصات همسر نمونه
«همسر نمونه» عنوانی مشترک بین زن و مرد نمونه در زندگی زناشویی است ؛
1ـ ایمان و تقوا. اولین عنصری که برای توفیق در یک زندگی مشترک برای زن و مرد لازم است ایمان و تقواست. زیرا مرد مؤمن به خدا و قیامت، هرگز در پی کارهای خلاف قانون و شرع و هوسبازی که بنیان خانواده را ویران کرده و جز تباهی و سیهروزی حاصل دیگری ندارد، نخواهد بود.
مرد باایمان و باتقوا در بیرون خانه، به ناموس مردم چشم نمیدوزد و به زنی غیر از همسر خود دل نمیبندد، تا عشق و علاقهاش را در جای دیگر خرج کند.
در روایات متعددی از ائمه معصوم، علیهمالسلام آمده است: «اذا جائکم من ترضون خلقه و دینه فتزّوجوه …»؛ هرگاه شخص دینمدار و خوشخلقی برای خواستگاری نزد شما آمد با او موافقت کنید.(1)
همین طور در برخی روایات از ازدواج با انسان بیبند و بار و شرابخوار نهی شده(2) و در برخی به این نکته توجه داده شده است که زن با ازدواج، خود را در اختیار شوهر قرار میدهد، و لذا باید به دقت بنگرید که دختر خود را به چه کسی میسپارید.(3)
همین طور زن باایمان و پرهیزکار، چشم به غیر شوهر خود ندارد و در دام هوس و شیطان گرفتار نمیآید و چون وظایف خانهداری و تربیت فرزند را برای رضای الهی و به قصد قربت و خدمت انجام میدهد، از مشکلات آن نهراسیده و شانه از زیر بار آن خالی نمیکند، بلکه با عشق و علاقه به آن مبادرت میورزد.
2ـ خوشخلقی. نرمخویی و خوشرویی از بهترین و برجستهترین صفاتی است که برای هر انسان طالب موفقیت بایسته و ضروری است. شخص تندخو، نه تنها در تأمین یک زندگی سالم و آرام برای خود و خانوادهاش ناکام است، بلکه در محیط اجتماع نیز رشد و توفیق شایستهای نخواهد یافت.
خوشرویی نه تنها یک صفت نیک اخلاقی بلکه خود حاکی از روحیهای سالم، و به دور از هر گونه عیوب و ناهنجاریهای روانی است. زیرا تا شخص برکنار از صفت کبر و خودخواهی بخل و مالدوستی، بدگمانی و بدخواهی و امثال آن نباشد، نمیتواند به طور ثابت و دایم شخصی آرام و نرمخو باشد و فشارهای عصبی ناشی از آن صفات بد، او را به واکنش و کجرفتاری و ترشرویی وادار میکند. و شاید راز اینکه به این صفت پسندیده «حُسنخلق» و یا خوشاخلاقی گفته میشود ناشی از همین امر باشد زیرا تا یک شخص، حداقل شمهای از همه اوصاف و اخلاق خوب را نداشته باشد، از داشتن این هنجار روحی محروم است.
بسیاری در محیط بیرون خانه آدمهای خوشاخلاقند ولی در چارچوب زندگی خانوادگی آدمهای بدخلق و بدرفتاراند. که توجه، جستجو و کسب اطلاعات در این باره از مهمترین مسایلی است که در گزینش یک همسر خوب برای زن و مرد، باید مدنظر باشد.
حسین بنبشّار واسطی میگوید: «کتبت الی ابی الحسن الرّضا علیهالسلام: إنّ لی قرابة قد خطب إلیّ و فی خلقه سوء، قال: لا تزّوجه ان کان سیّیء الخلق». در نامهای به حضرت رضا علیهالسلام نوشتم یکی از بستگانم به خواستگاری نزد من آمده ولی شخص بداخلاق و درشتخویی است. حضرت در پاسخ فرمود: اگر این چنین است با او وصلت مکن.(4)
در حدیث دیگری امام صادق علیهالسلام به یکی از اصحاب خود سفارش میکنند که اگر قصد ازدواج دارد زنی خوشخلق را به همسری برگزیند.(5)
3ـ امانتداری. برخی مردم طبیعتا اشخاص امینی هستند و از خیانت و ستم برکنارند. اینان افرادیاند که باطن خود را به آلودگیها نیالودهاند و صفحه دل خویش را از دستبرد هوس و وسوسههای نفسانی و شیطانی به دور داشتهاند.
مرد، وقتی امین باشد همسر خود را امانت خدا و مردم دانسته و در مراقبت و رسیدگی به نیازها و خواستههای مشروع او کوتاهی نمیکند و از آزاردهی و ستم به او خودداری میورزد. به همین سان زنی که امانتدار باشد اولاً فرزندان خود را ودیعه الهی دانسته و در تربیت و حفاظت از آنان از هیچ کوششی دریغ نخواهد کرد. گذشته از اینکه خود را امین همسر در حفظ اموال او دانسته و در پاسداری و نگهداری از آن تلاش میکند.
در حدیثی رسول اکرم صلیاللّه علیه و آله فرمودند: «إذا أتاکم من ترضون دینه و امانته فزوژجوه فان لم تفعلوا تکن فتنة فیالارض و فساد کبیر»؛ هرگاه کسی که دیانت و امانت او مورد پسند شماست برای خواستگاری نزد شما بیاید او را بپذیرید و اگر چنین نکنید در زمین فتنه و فساد بزرگ رخ خواهد داد.(6)
و نیز همان حضرت فرمودند: «ما افاد رجل بعد الایمان خیرا من امرأة ذات دین و جمال تسرّه اذا نظر إلیها و تطیعه إذا أمرها و تحفظه فی نفسها و ماله اذا اغاب عنها»؛ پس از نعمت ایمان هیچ خیری برای مرد بالاتر از این ارزانی نشده است که دارای زنی دینباور و زیباروی باشد که هرگاه به او بنگرد به سرور آید و دستور او را اطاعت کرده و در غیبتش نسبت به خود و مال او از حریم او پاسداری کند.(7)
4ـ تلاش و کار. موجودات جهان در بقای خود محتاج کارند. از دل هر ذرّه تا عمق کهکشانها را بنگرید، در جای جای آن نشان از تلاش و کار خواهید یافت، انسان نیز به عنوان جزیی از این نظام برای ادامه و تأمین حیات خود نیازمند آن بوده و دستیابی به هدفهای بزرگ و زندگی ناب، در گرو آن است.
قرآن کریم وصول به نعمتهای بزرگ الهی و حیات جاودان آخرت را منوط به عمل صالح و سعی شایسته دانسته است و در جایی فرموده است: «و ان لیس للانسان الاّ ما سعی و انّ سعیه سوف یری»؛ انسان جز سعی و تلاش بهرهای ندارد و به زودی به نتیجه کار خود خواهد رسید.(8)
حرکت و اقدام در جهت رفع نیازمندیهای زندگی بسان رشتهای است که مجموعهای از مهرهها را به هم پیوند داده است که پاره شدن آن، از هم پاشیدن مجموعه را در پی خواهد داشت.
و لذا در روایات فراوانی معصومان علیهمالسلام با تأکید فراوان و با تعبیرهای گوناگون بر روی کار به عنوان ضروریترین نیاز زندگی بشر پافشاری و توصیه میکردند و اقسام کار از کشاورزی، تجارت، دامداری، صنعت، هنر و حرفههای مفید و مورد نیاز جامعه سفارش شده تا هم خلاءهای جامعه پر شده و هم رفاه و آسایش شخص و افراد تحت کفالت او تأمین شود.(9)
از رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله روایت شده که فرمودند: «من طلب الدنیا حلالاً استعفافا عن المسألة و سعیا علی عیاله و تعطّفا علی جاره لقی اللّه و وجهه کالقمر لیلة البدر». هر کس از راه حلال برای کسب ثروت دنیا بکوشد تا دست نیاز به سوی دیگران نگشاید و احتیاجهای خانوادهاش را رفع و به همسایهاش از روی مهربانی کمک کند، خداوند را ملاقات میکند در حالی که چهرهاش بسان ماه شب چهارده میدرخشد.(10)
و همچنین در سایه کار و تلاش است که زن در محیط خانه به وظایف خود قیام میکند و با بهانهجویی شانه از زیر بار آن خالی نمیکند، گذشته از اینکه در صورت توان و وجود زمینه مساعد، برای کمک به اقتصاد خانواده و نیز جامعه، از پذیرفتن کاری که مناسب با شأن زن مسلمان متدین باشد هم دریغ نمیورزد.
رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله میفرمایند: «المغزل فی ید المرأة الصالحة کالرّمح فی ید الغازی المرید وجه اللّه». دستگاه ریسندگی در دست زن صالح همچون نیزه در دست جنگجویی است که در راه خدا به مبارزه برخاسته است.(11)
برخی از زنان خانهدار که گرفتاری کمتری داخل منزل دارند، گاهی با وقت اضافی مواجهاند، این گونه بانوان زحمتکش، شایسته نیست وقت گرانبهای خود را به بطالت گذرانده و یا آن را با سرگرمیها و نشستهای گناهآلود بیالایند. قطعا هیچ سرمایهای به ارزش فرصت عمر نیست، چون در سایه همین لحظههاست که بهشت الهی کسب میشود و دین و دنیای انسان آباد گشته و رو به سامان میرود، و با بهرهگیری از همین فرصتهاست که بزرگان دین و دانش قافله بشریت را به پیش بردهاند و عالیترین خدمات را به جامعه عرضه کردهاند. لذا رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله در سفارش خود به «معاذ بنجبل» میفرمایند: «و علی العاقل ان یکون ساعیا فی ثلاث: تزوّد لمعاد و سعی لمعاش و لذة فی غیر محرّم». انسان فرزانه تلاش میکند وقت خود را به سه صورت بگذراند: 1ـ اندوختن سرمایه معنوی و برداشت توشه برای زندگی آخرت 2ـ تلاش در راه تأمین زندگی و معیشت دنیا 3ـ تفریح سالم و به دور از فساد و گناه.(12)
5ـ آراستگی ظاهر. از مسایلی که برای هر مؤمنی پسندیده است زیبایی و رعایت آرایش ظاهر است.
خداوند متعال مبدأ زیبایی است و جهان را نیز زیبا پدید آورده است. از این دیدگاه و در اصل آفرینش همه چیز زیباست و زشتی در آن راه ندارد ولی آن گاه که انواع، اقسام، و افراد موجودات با یکدیگر مقایسه و سنجیده میشوند، برخی از برخی دیگر زیباتر و نیکوتر جلوه میکنند.
زیبایی صورت و اندام خوش و ظاهر آراسته و مناسب، به تحکیم پیوندهای اجتماعی کمک میکند و الفت به وجود میآورد.
لذا در روایات معصومان علیهمالسلام بر روی این ویژگی و توجه بدان سفارش شده است(13) که برای نمونه به یک روایت از آن بسنده میکنیم.
عن ابیبصیر قال: قال امیرالمؤمنین علیهالسلام: «ان اللّه جمیل یحب الجمال، و یحب أن یری اثر نعمه علی عبده». ابیبصیر میگوید: علی علیهالسلام فرمودند: خداوند زیباست و زیبایی را دوست دارد و میخواهد اثر نعمتهای خود را بر بندهاش ببیند.(14)
و بدین سان، تحکیم و تقویت پیوند خانوادگی و زناشویی که به شدت مورد تأکید و سفارش اولیای دین است، توجه و منظور داشتن این ویژگی را در زن و مرد و در انتخاب همسر، میطلبد. البته در مقام اولویتبندیها، حق تقدم با خصلتهای انسانی و معنوی است و قطعا رویکرد به زیبایی تنها و غفلت از معنویت و اخلاق دینی، خسارتآمیز و زیانبار است و در روایات از آن نکوهش شده است(15) ولی در جایگاه خود اهمیت ویژهای دارد.
حضرت صادق علیهالسلام در حدیثی از رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله نقل میکنند که آن حضرت فرمودند: «افضل نساء امتی أصبحهنّ وجها و اقلّهنّ مهرا»، بهترین زنان امت من زیبارویترین و کم مهرترین آنهاست.(16)
البته با توجه به اینکه خوشچهره بودن از اموری است که نوعا با دید مادی بدان نگریسته میشود سبک بودن مهر چنین
زنی، نشان از ایمان و صفای دل و باطن سالم اوست که هم سیرتی نیک دارد و هم صورتی نیکو. و مطابق برخی روایات رابطهای بین این دو برقرار است که به تأیید علم و تجربه نیز رسیده و گرچه کلیت ندارد، ولی به طور غالب این گونه است.
حضرت رضا علیهالسلام از پدران بزرگوار خود نقل میکنند که رسول گرامی صلی اللّه علیه و آله فرمودند: «اطلبوا الخیر عند حسان الوجوه فانّ فعالهم أحری أن یکون حسنا». خوبیها را نزد خوشصورتان بجویید زیرا رفتار و کارهایشان سزاوارتر و نزدیکتر به خوبی است.(17)
زیبایی و آراستگی نه تنها از اوصاف خوب برای یک زن به عنوان همسر است بلکه از ویژگیهای پسندیده مرد نیز هست.
امام صادق از پدر بزرگوارشان ـ علیهماالسلام ـ نقل میکنند: روزی مردی بر در خانه رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله اذن ورود خواست. آن حضرت در خانه به ظرف آبی برخورد، خود را در آن نگریست و ریش خود را موزون و آراسته کرد. عایشه به آن حضرت گفت: شما سرور فرزندان آدم و فرستاده پروردگار جهانید. با این حال در برابر ظرف آبی ایستاده و سر و صورت خود را رسیدگی میکنید؟ حضرت فرمود: «یا عایشة! انّ اللّه یُحِبُّ اذا خرج عبده المؤمن إلی أخیه ان یتهیأ له و أن یتجمل»؛ خداوند دوست دارد وقتی بنده مؤمنش به سوی برادر دینی خود میرود خود را برای او زیبا و آراسته کند.(18)
و این در حالی است که محمد بنفضل طبرسی در حالات آن بزرگوار مینویسد: «و لقد کان یتجمل لاصحابه فضلاً عن تجمله لأهله»؛ او گذشته از اینکه برای همسران خود و در خانه به آرایش خود میرسید با اصحاب خویش نیز این گونه بود.(19)
در این گزارش آمادگی و زیبایی در داخل خانه اصل و مبنا قرار گرفته و آراستگی برای بیرون از آن فرع و بسان آن شمرده شده است.
امام کاظم علیهالسلام فرمودند: «تهیئة الرّجل للمرأة مما تزید فی عفتها»؛ آمادهسازی مرد، خود را برای همسرش، موجب افزایش و تقویت عفت زن میشود.(20)
آنچه گفتیم میتواند مهمترین نقاط مشترک بین زن و مرد در همسر نمونه بودن و گزینش آن باشد و البته نباید از نقش دانش، عقل، ادب اجتماعی نیز در شمار مهمترینها غفلت کرد که پرداختن به هر یک از آنها و نیز صفات ویژه هر یک از زن و مرد مجالی وسیعتر میطلبد.
پی نوشتها :
1 ـ وسائل الشیعه، ج14، ابواب مقدمات نکاح، باب 28.
2 ـ همان، باب 29.
3 ـ همان، باب 28، حدیث 8.
4 ـ وسائل الشیعه، ج14، ابواب مقدمات نکاح، ب30، ح1، ص54.
5 ـ همان، ب6، ح1، ص13.
6 ـ مستدرک الوسائل، چاپ قدیم، ج2، ص537، ابواب مقدمات نکاح، باب24، ح1.
7 ـ همان، ص544، ب8، ح5.
8 ـ سوره نجم، آیه 39 ـ 40.
9 ـ نگاه کنید به وسائل الشیعه، ج12، ابواب مقدمات تجارت، و نیز مستدرک الوسائل 2: ابواب مقدمات تجارت.
10 ـ مستدرک الوسائل، ج2، ابواب مقدمات تجارت، باب 5، ح11، ص416.
11 ـ مکارم الاخلاق، چاپ بیروت، مؤسسه اعلمی، ص238.
12 ـ ارشاد القلوب، چاپ بیروت، مؤسسه اعلمی، ج1، ص74.
13 ـ برای نمونه بنگرید: وسائل الشیعه، ج3، ابواب الاحکام الملابس، باب 1 تا 10.
14 ـ همان، باب 1، ح2.
15 ـ همان، ج14، ابواب مقدمات نکاح، باب 14 و باب 7، ح7.
16 ـ همان، باب6، ح8.
17 ـ همان، باب21، ح4.
18 ـ مکارم الاخلاق، ص96 ـ 97.
19 ـ همان، ص34.
20 ـ همان، ص97.
شیــــعیان عید آمده، آغاز شد سالی دِگر
می دهم از هفت سینِ سفره ی زهرا خبر
سین اوّل، سینِ سُفره، سُفره ای ازجنس غم
در کنارش مادری بنشسته چون با قدِّ خَم
سین دوم، در میانِ کوچه ها، سیلی شده
رنگِ رُخـــــــسارِگُلِ مولا علی نیلی شده
سین سوم، ساقه ای بشکسته با دستِ تَبر
باغبان تنهای تنــــها، غنچه هایش، دیده تَر
سین چارم، سوخته از کینه باب جبـــــــرئیل
پس چرا گلشن نشد این بار، آتش بر خلیل؟
سین پنجم، سینه ای مجروح و پُر دَرد و حزین
سین شش، پشتِ در و دیوار شد سِقطِ جنین
سین هفتم ، گشته، فرقِ بینِ مسمار و خَدَنگ
سینه، سرنیزه، سه شعبه، ساربان، سر، سیب و سنگ
پیامبران زن در قرآن
شاید عنوان نوشتار حاضر، اندکی شما را به حیرت افکنده باشد که به حق چیزهای نشنیده! مگر زنان هم به مقام نبوت رسیدهاند و ما خبر نداشته ایم؟ و اصلا کی و کجا کسی یاد دارد که خداوند زنی را به عنوان پیامبر بر مردم گسیل بدارد؟
اینها همه سوالاتی است که ذهن و زبان نگارنده را از مدتی پیش به خود واداشته است و این چند پاره خط، تلاشی است برای یافتن پاسخی قرآنی و برهانی بدین مساله.
اگر در قرآن خواندی که حضرت حق - جلّ و علا - خطاب به پیامبر دردانه اش – درود بی پایان بر او - چنین فرمایش کرده است که “ وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِی إِلَیهِمْ …(یوسف/109)، (یعنی همه پیامبران پیش از تو مرد بوده اند)، فورا تیغ نقد بر این نوشته نکش؛ چه اینکه بحث ما در نبوت زنان است و نه رسالت ایشان.
پاسخ نهایی منوط به ذکر مقدماتی چند است که با هم مرور می کنیم:
یکم: فرق است میان نبوت و رسالت؛
میان این دو به تعبیر منطق دانان، نسبت عموم و خصوص مطلق است یعنی هر رسولی نبی است و تنها برخی از انبیاء رسولند.
دانشمندان علوم اسلامی تعاریف گوناگونی از نبوت و رسالت به دست داده اند از جمله:
فیض کاشانی در علم الیقین، ج 1 می گوید: «نبی» کسی است که به او وحی شود تا خود عمل کند و «رسول» آن است به او وحی شود تا عمل کند و تبلیغ کند.
از صاحب تفسیر گرانسنگ المیزان (مجلد دوم، صفحه 139) هم بشنوید که می گوید: رسول حامل رسالت است و نبی حامل نبأ، رسول شرف وساطت بین خداوند و خلق را دارد و نبی شرف علم به خداوند و آنچه نزد او است.
جناب علامه در ج13المیزان بسط بیشتر داده اند که رسول کسی است که فرشته بر او نازل گردد و او فرشته را ببیند و با او تکلم کند. اما نبی کسی است که فرشته را در خواب می بیند و در خواب بر او وحی می شود.
بنابراین، اگر در قرآن خواندی که حضرت حق - جلّ و علا - خطاب به پیامبر دردانه اش – درود بی پایان بر او - چنین فرمایش کرده است که ” و َمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِی إِلَیهِمْ …(یوسف/109)، (یعنی همه پیامبران پیش از تو مرد بوده اند)، فورا تیغ نقد بر این نوشته نکش؛ چه اینکه بحث ما در نبوت زنان است و نه رسالت ایشان.
دوم: نبوت بر دو گونه است:1. نبوت انبائی 2. نبوت تشریعی؛
اولی از ذات و صفات و افعال الهی و به طور عام، از معارف الهی خبر میدهد و دومی علاوه بر آن به تبلیغ احکام، آداب و شریعت نیز می پردازد.
بنابر بر مقدمه دوم، مراد ما در این وجیزه، اثبات نبوت انبائی برای تنی چند از زنان است نه نوبت تشریعی که آن نبوت خاصّه است و از حوصله این مقال بیرون.
دلیل قرآنی
اینک با مفروض انگاشتن مقدمات یاد شده، به منظور اثبات مقام نبوت حضرت مریم(س) به سراغ قرآن می رویم:
در قرآن كریم آیاتی وجود دارد كه ظاهر آنها دلالت بر نبوت حضرت مریم(س) می كند. بعضی از آیات مزبور را در اینجا می آوریم:
1-«إن الله إصطفی آدم و نوحا و آل ابراهیم و آل عمران علی العالمین ذریه بعضها من بعض و الله سمیع علیم«( آل عمران / آیه 33 و 34)
خداوند، آدم و نوح، آل ابراهیم و آل عمران را بر جهانیان برگزید (انتخاب و اختیار كرد) منظور ما در این آیه فعلا كلمه «آل عمران» است كه شامل مریم، مادر مریم و پسر مریم می شود.
اگر چه این نوع از نبوت(انبائی)، پشتوانه هر گونه رسالت و نبوت تشریعی است اما اختصاص به مردان ندارد بلکه زنان نیز می توانند به این مقام دست یابند.
2- و إذ قالت الملائكه یا مریم إن الله إصطفیك و طهرك و إصطفیك علی نساء العالمین.( آل عمران / آیه 42)
و زمانی كه ملائكه گفتند ای مریم! همانا خداوند ترا برگزید و پاك گردانید و تو را بر زنان عالم، انتخاب كرد. در آیه فوق ملائكه با مریم سخن گفته اند و بلاواسطه و مستقیم علاوه بر آن، خبر اصطفاء و برگزیدنش را از طرف خداوند برایش آورده اند، كه در مجموع می تواند مؤید نبوت وی باشد، چنانكه بسیاری از پیامبران الهی نیز به همین شكل برایشان وحی نازل می شده است. و خصوصاً كه خداوند او را برگزیده است و این گزینش به علت ویژگی و خصیصه ای كه در او وجود دارد، چنانكه آدم و نوح را به همین علت مورد اصطفاء قرار داده است.
دلیل ما بر نبوت مریم(ع) این است كه در آیه شریفه 33 آل عمران، كلمه اصطفا در مورد حضرت آدم و نوح و آل ابراهیم، قطعاً به معنای اختیار برای نبوت است، وحدت سیاق ایجاب می كند كه در مورد آل عمران (مریم و مادر مریم و پسر مریم) نیز، همین معنا باشد، وگرنه باید مرتكب خلاف ظاهر آیه بشویم كه دلیل بر این كار نیست. و از طرفی چون در آل عمران حضرت عیسی(ع) هم وجود دارد، نمی شود گفت اصطفاء حتی در باره خود آل عمران هم به یك معنا نیست، زیرا در این صورت در مورد حضرت عیسی(ع) كه یكی از آل عمران است حتماً باید به معنای دیگری باشد كه نزد اهل ادب به ویژه از خدای حكیم، بعید بلكه قبیح به نظر می آید.( زن و پیامبری، مرتضی فهیم کرمانی)
دلیل برهانی
باطن نبوت(انبائی) ولایت است. ولایت نیز مربوط به کمالات و قداست های روحی است و روح انسان نه مذکر است نه مونث، لذا برخی ارواح که به جسم زنانگی تعلق یافته اند، دارای شأن ولایت هستند.
در توضیح بیشتر این استدلال، حضرت استاد آیت اللّه جوادی آملی، در کتاب زن در آینه جلال و جمال، ص167بیان متینی دارند که عینا می آوریم:
قرآن کریم مسأله نبوت تشریعی را که به صورت رسالت بیان می شود ـ چون یک کار اجرایی است، و حشر با مردم را همراه دارد و رهبری جنگ و صلح و دریافت مسایل مالی و توزیع اموال و تنظیم کار جامعه را به عهده دارد ـ این نوع نبوت را در اختیار مردها قرار داده و در سوره یوسف و سوره نحل می فرماید:
«ما ارسلنا من قبلک الارجالاً نوحی الیهم فاسألوا اهل الذکر ان کنتم لا تعلمون».
یعنی رسالت یک کار اجرایی است و ما قبل از تو ای پیامبر هیچ کسی را جز مرد به عنوان رسول نفرستاده و فقط به مردها وظیفه رسالت دادیم.
پس رسالت به معنای رهبری جامعه، بیان حلال و حرام، واجب و مستحب، مکروه و مباح و مانند آن، نبوت خاصی است که چون مقام اجرایی است به عهده مردها گذاشته شده، ولی نبوت اِنبائی بدین مفهوم است که فردی از طریق وحی مطلع شود که در جهان چه می گذرد، آینده جهان چیست؟ و آینده خودش را ببیند و از آینده دیگران نیز باخبر شود، و این نوع نبوت به ولایت برمی گردد، نه به نبوت تشریعی و رسالت اجرایی.
اگر چه این نوع از نبوت، پشتوانه هر گونه رسالت و نبوت تشریعی است اما اختصاص به مردان ندارد بلکه زنان نیز می توانند به این مقام دست یابند.
اگر مراد قُرْطُبی و همفکران او، اثبات نبوت اِنبائی برای مریم است، این را همه عرفا، حکما و محققان اهل تفسیر می پذیرند، و اگر منظور، نبوت تشریعی بوده که مریم(ع) دارای رسالت بوده و وحی تشریعی دریافت می کرده این مردود است.
باطن نبوت(انبائی)ولایت است. ولایت نیز مربوط به کمالات و قداست های روحی است و روح انسان نه مذکر است نه مونث، لذا برخی ارواح که به جسم زنانگی تعلق یافته اند، دارای شأن ولایت هستند.
علاوه بر مریم (س) عده ای به نبوت زنان دیگری چون “حنّه” (مادر مریم و همسر عمران بن ثامان)، مادر موسی(همسر عمران بن قاهث بن لاوی بن یعقوب بن اسحاق بن ابراهیم)، آسیه(همسر فرعون) ساره(همسر ابراهیم نبی)، هاجر(کنیز ابراهیم نبی) نیز استدلال نموده اند.
به عنوان مثال ابن حجر عسقلانی در فتح الباری، ج6، ص515 با این استدلال که نبی کاملترین نوع انسانی است و انسان کامل مصداق نبوت است می گوید: در روایات آمده است که برخی زنان مانند مریم و آسیه از جمله کامل ترین انسان ها بوده اند.
در کتاب مقدس به نام شش زن برمی خوریم که عنوان “نبیه” دارند: دبوره، حُلده، دختران فیلپس، حنّا و مریم.
البته بحث در باب ضعف و قوت موافقان و مخالفان در این مساله، مجالی فراختر از این مقال می طلبد که شایسته است علاقمندان به کتابهایی چون “زن و پیامبری” تالیف دانشمند محقق شیعی، مرتضی فهیم کرمانی مراجعه نمایند.
نوشتهی: شکوری- کارشناس گروه دین و اندیشه تبیان